86/4/29
2:26 ع
یوسف زهرا
گربیایی
جهان دریاو شمس صد شود
ارش اعلی بر زمین فرش می شود
کوکب و انجم همه یارت شوند
نقطه های آسمان ها زر شود
چشمه های کهکشان رعنا شود
جای دریا بر زمین ها یاس شود
پیش پایت یا الماس می شود
دست و پایم همه قر بانت شود
من برای دیدنت
هفت آسمان طی کرده ام
دریای اشک پا کرده ام
مولای من جانا بیا
ای آخرین جانا بیا
86/3/16
12:38 ع
یا اباصالح المهدی الدرکنی
حس غریب
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه ی هر عاشق ,واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
چه غریبونه گذشتند جمعه های سوت و کور
هنوزم اما نرسیدی ای تجلی ظهور
با تو ام، با تو که گفتی، تکیه گاه عاشقایی
میدونم یه دنیا نوری، ساده ای، بی انتهایی
مث لالایی بارون، تو کویر بی صدایی
تو خود عشقی، میدونم، ناجی فاصله هایی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه یه هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
عمریه دلم گرفته گله دارم از جدایی
غایب همیشه حاضر تو کجایی، تو کجایی
تو کجایی، تو کجایی
85/8/19
12:1 ع
فواید دعا برای امام زمان(عج)
فرمایش امام زمان(عج): "بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که آن فرج شما است".
-12-این دعا سبب زیاد شدن نعمتهاست
3-اظهار محبت قلبی
4-نشانه انتظار
5-زنده کردن امر ائمه اطهار
6-مایه ناراحتی ووحشت شیطان لعین
7-نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان
8-اداکردن قسمتی از حقوق آن حضرت
9-تعظیم خداوند و دین خداوند است
10-حضرت صاحب الزمان در حق او دعا می کند
11-شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حالش می شود.
12-شفاعت پیغمبر ان شاالله شامل حال او می شود
13-این دعا فرمانبری امر الهی وطلب فضل و عنایت او است
14-مایه استجابت دعا می شود
15-ادا کردن اجرومزد رسالت است
16-مایه دفع بلاست
17-سبب وسعت روزی است
18-باعث آمرزش گناهان می شود
19-تشرف به دیدار آن حضرت دربیداری وخواب
20-رجعت به دنیا درزمان ظهورآن حضرت
21-ازبرادران پیغمبر خواهد بود
22-فرج مولای ماحضرت صاحب الزمان زودتر واقع خواهدشد
23-پیروی ازپیغمبروامامان
24-وفای به عهدوپیمان خداوندی
25-آثارنیکی به والدین برای دعاکننده حاصل می گردد
26-فضیلت رعایت وادای امانت برایش حاصل می شود
27-زیادشدن اشراق نورامام(ع) دردل او
28-طولانی شدن عمر
29-تعاون وهمکاری درکارهای نیک وتقوی
30-رسیدن به نصرت ویاری خداوند وپیروزی بردشمنان به کمک خداوند
31-هدایت به نور قرآن مجید
32-نزداصحاب اعراف معروف می گردد
33-هدایت به نورقرآن مجید
34-اِِیمنی ازعقوبتهای اخروی
35-وهنگام مرگ به او مژده میرسد وبااوبه نرمی رفتار می شود
36-این دعا اجابت دعوت خدا ورسول الله است
37-باامیرالمومنین دردرجه آن حضرت خواهدبود
38-محبوبترین افراد نزد خداوند خواهدبود
39-عزیزترین وگرامی ترین افراد نزد پیغمبرمی شود
40-ازاهل بهشت خواهد بود
41-دعای پیغمبرشامل حالش میگردد
42-کردارهای بداوبه کردارهای نیک مبدل شود
43-خداوند متعال درعبادت اورا تائید فرماید
44-بااین دعا عقوبت از اهل زمین دورمی شود
45-ثواب کمک به مظلوم رادارد
46-ثواب احترام به بزرگتر وتواضع نسبت به اورادارد
47-پاداش خونخواهی مولای مظلوم حضرت اباعبدالله الحسین رادارد
48-وشایستگی دریافت احادیث ائمه اطهاررامی یابد
49-نوراوبرای دیگران نیز-روزقیامت-درخشان می گردد
50-هفتادهزارنفراز گنهکاران راشفاعت می کند
51-دعای امیرالمومنین درباره اودرقیامت
52-بی حساب داخل بهشت شدن
53-ایمن بودن از تشنگی روزقیامت
54-جاودانه بودن دربهشت
55-مایه خراش روی ابلیس ومجروح شدن دل اواست
56-روزقیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد
57-خداوندازخدمتگذاران بهشت نصیبش فرماید
58-درسایه گسترده خداوندقرار گرفته ورحمت براونازل میشود-مادامی که مشغول دعا باشد-
59-پاداش نصیحت مومن رادارد
60-مجلسی که درآن برای حضرت قائم دعاشود،محل حضورفرشتگان گردد
61-دعاکننده موردمباهات خداوند شود
62-فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند
63-ازنیکان مردم-پس از ائمه اطهار-میشود
64-این دعا اطاعت ازاولی الامر است که خداوند اطاعتشان راواجب ساخته است
65-مایه خرسندی خداوند میشود
66-مایه خشنودی پیغمبر می گردد
67-این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است
68-ازکسانی خواهدبود که خداونددر بهشت به اوحکومت دهد 69-حساب او آسان می شود
70-این دعا درعالم برزخ وقیامت مونس مهربانی خواهد بود
71-این عمل بهترین اعمال است
72-مایه دوری غصه هاست
73-دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور امام است
74-فرشتگان درباره اش دعا می کنند
75-دعای حضرت سیدالساجدین شامل حالش می شود
76-این دعا تمسک به ثقلین است
77-چنگ زدن به ریسمان الهی است
78-سبب کامل شدن ایمان است
79-مانند ثواب همه بندگان به اومی رسد
80-تعظیم شعائرخداوند است
81-این دعاثواب شهید با پیغمبررادارد
82-ثواب شهید زیرپرچم حضرت قائم رادارد
83-ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان رادارد
84-دراین دعا ثواب گرامی داشتن شخص عالم است
85-پاداش گرامی داشتن شخص کریم رادارد
86-درمیان گروه ائمه اطهار محشور می شود
87-درجات او در بهشت بالا می رود
88-از بدی حساب روز قیامت ایمن باشد
89-نایل به بالاترین درجات شهدا درروز قیامت
90-رستگاری به شفاعت فاطمه زهرا(س)
85/8/19
11:45 ص
ماجرای تولد حضرت مهدی (عج)
شرایط زمان تولد امام زمان (عج) شرایط عادی نبود، زیرا طبق روایات منقول از پیامبر اسلام (ص) مهدی آل محمد (ع)ـ آن که ستمگران را نابود و زمین را پر از عدل و داد می کند ـ فرزند امام حسن عسکری (ع) است. از این رو دستگاه خلافت عباسی امام حسن عسکری (ع) را در شهر سامرا تحت نظر داشت، و منتظر بود تا اگر فرزندی از ایشان به دنیا آید، او را بکشد،از این روجاسوسان و مراقبانی گماشتند حتی قابله هایی را نیز مامور کردند تا خانه امام حسن العسگری را زیر نظر بگیرند لاکن خداوند در حر حال نور هدایت خود را پایدار خواهند داشت این بود که خداوند به اراده خویش دوران بارداری مادر او را پنهان ساخت... همان گونه که فرعون، در کمین بود تا اگر حضرت موسی (ع) به دنیا آید، او را به قتل برساند. در این شرایط خفقان و غیر عادی، حضرت مهدی (عج) مخفیانه به دنیا آمدند.
جریان تولد حضرت را حکیمه خاتون، دختر امام جواد ( ع ) و عمه امام حسن عسکری( ع ) این گونه بازگو کرده است:«گفتم : تو بانوی من و خانواده ام هستی . او از سخن من تعجب کرد و ناراحت شد و فرمود : این چه سخنی است؟ گفتم : خداوند در این شب به تو فرزندی عطا می کندکه سرور و آقای دنیا وآخرت خواهد شد . نرجس خاتون از این سخن من خجالت کشید .
ابو محمد امام حسن عسکری ( ع) شخصی را دنبال من فرستاد که امشب ـ شب نیمه ی شعبان ـ برای افطار نزد ما بیا، زیرا خداوند امشب حجتش را آشکار مى کند . پرسیدم این مولود از چه کسى است؟ حضرت فرمود : از نرجس خاتون . عرض کردم : من در نرجس خاتون آثار باردارى نمى بینم حضرت فرمود : موضوع همین است که گفتم . من در حالی که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود : بانوی من حالتان چطور است؟ بعد از افطار و نماز عشا به بستر رفتم . چون پاسی از نیمه ی شب گذشت، برخاستم و نمازشب را به جا آوردم، بعداز تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم . در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد . سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم ; دیدم فجر اول طلوع کرده و نرجس در خواب است . در این حال، به ذهنم خطور کرد که چرا حجت خدا آشکار نشد؟ ! نزدیک بود شکی در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکری ( ع ) از اتاق مجاور صدا زدند : ای عمه ! شتاب مکن که موعود نزدیک است . من مشغول خواندن سوره « الم سجده » و « یس » شدم . در این هنگام ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد . من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاری کردمامام حسن عسکرى ( ع ) فرمود : سوره ی قدر را برایش بخوان . آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم : حالت چطور است؟ گفت : آنچه مولایت فرموده بود ظاهر شد . من دوباره سوره ی قدر را خواندم . کودک نیز در شکم مادر، همراه من سوره ی قدر را خواند که من ترسیدم . در این هنگام پرده ی نوری میان من و او کشیده شد، ناگاه متوجه شدم کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روى نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود . هنگامى که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است .چون حضرت متولد شد، نوری از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر مى آمدند و بال های خود را بر سر و روی و بدن آن حضرت می مالیدند و پروازمیکردند در این موقع حضرت امام حسن عسکری ( ع ) صدا زدند : عمه ! فرزندم را نزد من بیاور . وقتی نوزاد را نزد حضرت بردم، وی را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود : فرزندم ! سخن بگو ! پس آن طفل گفت : « اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمداً رسول الله »پس ازآن به امامت امیرالمؤمنین و سایر امامان معصوم ( ع ) شهادت داد و چون به نام خود رسید فرمود :
« اللهم انجزلی وعدیو اتمم لی امری و ثبت و طأتی واملاء الارض بی عدلا و قسطاً»
« پروردگارا ! وعده ی مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله ی من از عدل و داد پر کن»
85/8/19
11:45 ص
آغاز امامت حضرت مهدی (عج)
سالهای اول زندگی حضرت مهدی (عج) به همین منوال گذشت تا اینکه به سال 260 هجری در سن پنج سالگی پدر عزیزش را از دست داد .
در پی این حادثه غم انگیز، امامت و رهبری شیعیان به آن حضرت انتقال یافت . حضرت در آن زمان از کمالات و دانشهای الهی همان را داشت که دیگر امامان داشتند و این مقام و منزلتی بود که خدای تعالی به حضرت عنایت فرمود . .
حضرت مهدی (ع) به دور از دیده مردم می زیست و با افراد اندکی معاشرت داشت . جعفر، عموی آن حضرت با استفاده از این مسئله به دروغ خود را جانشین و وارث حضرت عسگری (ع) معرفی کرد و به همین علت است که او را کذاب لقب داده اند .
ابوالادیان ، از خادمان امام حسن عسگری (ع) در ان مورد می گود: صدای شیون از منزل امام حسن (ع) بلند بود و جعفر بن علی برادر آن حضرت را نیز دیدم که بر در خانه نشسته بود و شیعیان نیزاو را تسلیت وتبریک می گفتند(تسلیت برای رحلت برادر وتبریک برای جانشینی) با خود گفتم که اگر این شخص امام باشد امامت از بین می رود! زیرا من پیشتر او رامیشناختم، شراب می خورد و قمار می باخت و تنبور می نواخت . در این حال عقید خادم بیرون آمد و به جعفر گفت : آقای من ! برادرت را کفن کردند برخیز و بر او نماز گزار.
جعفر و شیعیان همراه وی داخل شدند . چون در خانه جای گرفتیم دیدیم که پیکر حضرت عسگری صلوات الله عله را کفن کرده برروی تابوتی نهاده اند . جعفر پیش ایستاد که بر برادر نماز گزارد. چون خواست که تکبر گوید ناگاه کودکی گندمگون پیچیده موی و گشاده دندان بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت:ای عمو! پس بایست که من سزاوارترم به نماز برپدرم
جعفر که رنگ از چهره اش پریده بود عقب رفت و آن کودک پیش ایستاد و بر پدر نماز خواند
خبر وجود فرزندی از امام حسن عسگری (ع) انتشار یافت و مأموران حکومتی به سعایت جعفر کذاب بر تفتیش و جستجوی خود شدت بخشیدند. در این راه آزار و اذیتهای فراوان برای خانواده حضرت عسگری (ع) فراهم آوردند . ولی تلاشهای آنان حاصلی در بر نداشت .
جعفر کذاب نیز از ادعای خود طرفی نبست و تنها توانست میراث آن حضرت را به یغما برد . در هر حال سلسه امامان دوازده گانه از هم نگسست و امامت الهی ادامه یافت . ولی پیگیری و تعقیب دشمن خطری بس جدی بودکه جان امام دوازدهم را تهدید می کردهمین امر وپار ه ای از عوامل دیگر ایجاب می کرد که آن حضرت در غیبت به سر برند و به دور از دیده مردم زندگی کنند .
البته نهان زیستی مختص حضرت مهدی (عج) نیست بلکه در زندگی بسیاری از پیامبران و خود امامان هم پیشینه دیرینی داشته است . در قرآن مجید از پنهان زیستی پیامبرانی چون حضرت ابراهیم ، حضرت موسی و حضرت عیسی یاد شده است . پیامبر اسلام و امامان (ع) مسئله غیبت آخرین حجت را به مردم خاطر نشان می کردند و هر گونه شک و تردید را در این مورد از دلهای آنان می زدودند
غیبت حضرت مهدی (عج)
غیبت امام دوازدهم دو مرحله دارد . یکی غیبت صغری ( کوتاه مدت ) و دیگری غیبت کبری ( دراز مدت ) . غیبت صغری بنا به قول مشهور از سال 260 هجری، ابتدای امامت حضرت مهدی (عج) آغاز شد و حدود 69 سال به طول انجامید . برخی عالمان چون شیخ مفید و سید محسن امین عاملی آغاز غیبت صغری را از هنگام ولادت آن حضرت به شمار آورده اند ، زیرا در آن سالها نیز حضرت به دور از نظرها می زیسته است . با این حساب دوره غیبت صغری 74سال می شود .
حضرت مهدی (عج) در دوره غیبت صغری چهار تن از شیعیان صالح خود را به عنوان سفیر معرفی کردند که هر یک پس از وفات دیگری به انجام این وظیفه بزرگ می پرداختند . این چهار تن سؤالات و مشکلات مردم را به آن حضرت عرضه می کردند و پاسخهای ایشان را به مردم می رساندند .
نخستین واسطه امام و مردم ، ابو عمر و عثمان بن سعد عمری بود که پیشتر از جانب امام هادی و امام حسن عسگری علیهما السلام نیز به مقام سفارت منصوب شده بود .
پس از درگذشت عثمان بن سعد ، فرزند وی ، محمد بن عثمان به فرمان امام زمان (عج) منصب پدر را بر عهده گرفت .
شیخ طوسی درباره این پدر و پسر آورده که نامه های صاحب الامر (عج) توسط عثمان بن سعید و پسرش ابو جعفر محمدبن عثمان به دست شیعیان و خاصان پدرش ابو محمد (ع) می رسید. این نامه ها حاوی امرو نهی و پاسخ به سؤالات شیعیان بود .
محمد بن عثمان در آخر جمادی الاول سال 304 یا 305 هجری از دنیا رفت . هنگامی که حال او در بستر بیماری رو به وخامت گذاشت جماعتی از شیعیان بر بالین وی گرد آمدند و به او گفتند : اگر حادثه ای برایتان پیش آید چه کسی به جای شما خواهد بود ؟ او در پاسخ گفت : این ابوالقاسم حسین بن روح بن ابوبحر نوبختی جانشین من است . او سفیر بین شما و صاحب الامر علیه السلام ، وکیل او و مورد اطمینان و امین است . به او رجوع کنید و در کارهای مهم به او اعتماد کنید . مرا امر شده بود که این را ابلاغ کنم و ابلاغ کردم .
حسین بن روح نوبختی از زمره ده کارگزار محمد بن عثمان در بغداد بود و سالهای درازی را با او همکاری و معاشرت داشت . این کارگزاران با شیعیان در ارتباط بودند و به امور آنان سامان می دادند. وی در ماه شعبان سال 326 هجری در گذشت .
آخرین سفیر، ابوالحسن علی بن محمد سمری بود که به وصیت حسین بن روح نوبختی از جانب حضرت صاحب الامر (عج) به این منصب انتخاب شد . وی پس از گذشت سه سال در نیمه شعبان سال 329 هجری چشم از جهان فروبست .
. مزار این چهار بزرگوار که به " نواب اربعه" مشهورند در شهر بغداد واقع شده است حساسترین فرازدوران غیبت صغری مرگ علی بن محمد سمری بود .زیرا همزمان با مرگ او دوران ارتباط مستقیم با امام زمان به انجام رسید و عصر غیبت کبری آغاز شد .
شش روز پیش از آن که علی بن محمد سمری از دنیا برود نامه ای خطاب به او از ناحیه مقدسه صادر شد که در آن آمده بود : به احدی وصیت مکن که پس از مرگت جایگزین تو شود ، چون که غیبت کبری آغاز شده و دیگر ظهوری در کار نیست مگر پس از اذن خدا عز وجل و آن پس از مدت دراز و سختی دلها و پر شدن زمین از ستم باشد .
به این ترتیب آفتاب طلعت آن حجت الهی به طوری کامل در پس پرده غیبت قرار گرفت و دوران ارتباط مستقیم با آن حضرت به پایان رسید .
با وجود این ، آن حضرت امام زمین و زمان است و حجت خدای . گرچه شخص ایشان از ما نهان است ولی حکمش بر ما عیان است . امیرالمؤمنین (ع) بر فراز منبر کوفه فرمود : اگر جسم حجت خدای از دیده مردم در حال هدایتشان پنهان شود دانش و آداب او در دلهای مؤمنان ثابت است و آنها را به کار می بندند .
روشن است که دانش و آداب امام عصر (عج) همان قرآن و سنت او و نیاکان پاک اوست و اهل ایمان تکلیف دارند تا روز قیامت به قرآن و سنت عمل کنند و لحظه ای از این کار باز نمانند.
85/8/19
11:16 ص
آخرالزمان و نشانههای ظهور
«آخرالزمان» واژهای است با سابقة طولانی که قدمت آن به روز ولادت پیامبر اکرم(ص) میرسد. ایشان در روایتی فرمودند: من و رستاخیز مانند دو انگشت دست با یکدیگر مقارن هستیم. به همین جهت است که از آن حضرت، به «پیامبر آخرالزمان» تعبیر میکنند. اگر آینده را با گذشتهای که از زمان حضرت آدم(ع) آغاز شده مقایسه کنیم، آینده زمانش طولانیتر میشود. در روایات ما عمر دنیا به صدبخش تقسیم شده که بیست درصد آن، از آن دشمنان اهل بیت(ع) است و بقیهاش به اهل بیت(ع) اختصاص دارد. مدت حکومت حضرت مهدی(ع) پس از ظهور سیصد و نه سال خواهد بود. البته در روایات اهل سنت تعبیر هفت سال و نه سال آمده و در منابع ما هم هر جا چنین ارقامی گفته شده، از آنها نقل کردهاند. بعد از پایان یافتن حکومت حق ایشان، رجعت اتفاق میافتد. اول امام حسین(ع) رجعت میکنند. پس از پنجاههزار سال حکومت ایشان، حضرت علی(ع) میآیند و چهل و چهار هزار سال حکومت میکنند و پس از ایشان هم ائمه(ع) به ترتیب بازمیگردند تا نوبت به بازگشت حضرت بقیةالله(ع) میرسد و ایشان آخرین کسی هستند که در دوران رجعت از دنیا میرود. چهل روز پس از وفات ایشان رستاخیز میشود.
با این ترتیب آخرالزمان شامل محدودة زمانی وسیعی میشود که همة روایات مربوط به نشانههای ظهور را در برمیگیرد. آخرالزمان را میتوان به سه مقطع زمانی تقسیم کرد:
1. از روز تولد رسول اکرم(ص) تا ظهور حضرت بقیةالله(ع)؛
2. از ظهور حضرت مهدی(ع) تا پایان حکومت حق آن بزرگوار که سیصد و نه سال است؛
3. از آغاز رجعت تا پایان دنیا.
موضوع بحث امروز ما مقطع اول است و به دو مقطع دیگر کاری نداریم. هرچند دربارة جزئیات آخرالزمان، آیندهپژوهی، آیندهنگری و آیندهاندیشی در میان اندیشمندان جهان اختلافات فراوانی مشاهده میشود لیکن در حالت کلی همة ادیان و به ویژه دین مبین اسلام گفته شده که آیندهای روشن در انتظار ماست. البته پیش از آمدن این آیندة روشن، مجموعهای حوادث جانسوز و دردناک وجود خواهد داشت و آنقدر تاریکیها گسترش مییابد که تمام تاریکی نمود پیدا کند. در این شرایط آقا بقیةالله(ع) به ناگاه ظهور میکنند و همة مشکلات را از بین میبرند و تمام آن تاریکیها را به نور مبدل میسازند. در منابع، نشانههای فراوانی برای آخرالزمان بیان شده است. قدیمیترین منبعی که به این موضوع پرداخته و الآن در اختیار ما وجود دارد کتاب الفتن نعیم بن حماد مروزی (اوایل قرن سوم) است. لازم به یادآوری است که پیش از این اثر، کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شدهاند لیکن غالباً در کشاکش زمان از بین رفتهاند. مؤلف این کتاب یکی از شخصیتهای برجستة اهل سنت است که در این مجموعه، دوهزار و چهار حدیث نقل کرده و در هر کدام از این احادیث یک یا چند عنوان از نشانههای ظهور بیان شده است. به عبارت دیگر هزاران عنوان نشانه و توصیف برای ویژگیهای آخرالزمان، در دسترس داریم. کتاب ارزشمند نوائب الدهورفی علائم الظهور، تألیف مرحوم آیتالله میرجهانی هم که در زمان ما نوشته شده است متن پانصد و پنج حدیث کامل را در خود گنجانده است. و بالاخره در کتاب معجم الفتن و الملاحم آیتالله سید محمود دهسرخی ضمن چهار جلد، هزارو هشت سطر مدخل را آوردهاند. در میان این چند هزار نشانة ظهور، تنها پنج نشانهاند که حتمی هستند و قطعاً اتفاق خواهند افتاد و بقیه ممکن است اتفاق بیفتد و ممکن است اتفاق نیفتد. این پنج نشانة حتمی همگی در آستانة ظهور حضرت بقیةالله(ع) اتفاق میافتند و با وقوع هر کدام از آنها به طور طبیعی دلهای بیشتری مجذوب و شیفتة ایشان میشود. نکتة مهمی که لازم است در اینجا بیان کنم این مطلب است که بنابر اعتقاد قطعی و مسلم ما، احدی حق ندارد زمانی برای ظهور مشخص کند. ائمة هدی(ع) نه تنها خود هیچ زمانی را برای ظهور مشخص نکردهاند بلکه حتی به ما هم اجازة تحقیق و تفحص و صحبت از این موضوع را ندادهاند. بسیاری از بزرگان عقیده دارند، وقت ظهور تنها نزد خداوند مشخص است و چون در لوح محفوظ نیامده، فرشتگان و اولیای الهی نمیتوانند از آن باخبر شوند؛ و لذا آنچه بعضی از افراد ادعا میکنند تنها ادعایی دروغین است و نه بیشتر. در اصول کافی احادیث فراوانی داریم که فرمودهاند از تکذیب کسانی که برای ظهور زمان تعیین میکنند هرگز بیمناک نباشید!1 به عبارت دیگر هر چقدر هم این آدم بزرگ باشد تفاوتی نمیکند. اگر ادعا کنیم تا کنون بیش از نود درصد از نشانههای ظهور اتفاق افتادهاند ادعای گزافی نیست؛ با این حال ما فقط میتوانیم بگوییم ظهور نزدیک شده است بیآنکه بتوانیم زمانی را برای آن مشخص کنیم. تصور کنید شخصی برای اولین بار در جادهای در حال رانندگی است و میخواهد به مقصدی مشخص برسد. تابلوهای راهنمایی متعدد و متنوع در طول مسیر هر کدام بیانگر نزدیک شدن به تونل، پمپ بنزین و امثال آن هستند. و برخی از آنها دقیقاً فاصلة ما را با آن مقصد و محل مشخص بیان میکنند. چند هزار نشانة ظهور هم اگر اتفاق بیفتند همانند آن تابلوهای راهنمایی عمل میکنند که نزدیک شدن به زمان ظهور را برای ما بیان میکنند. اولین تابلوی شمارش معکوس با خروج سفیانی نمایان میشود. با خروج او معلوم میشود که هشت ماه به آغاز ظهور باقی مانده است. در اینجا دیگر «کذب الوقاتون»2 معنا ندارد.3 نشانة حتمی دوم که مقارن و همزمان با نشانة اول اتفاق میافتد خروج یمانی است. نشانة سوم در شب بیست و سوم ماه رمضان به شکل یک بانگ آسمانی شنیده میشود و پس از آن هم بعد از حدود یک ماه «خسف بیدا» واقع میشود [و ضمن آن سپاهیان سفیانی در سرزمین بیدا فرو میروند]. و حدود دو ماه بعد هم در بیست و پنجم ماه ذیالحجة نفس زکیه به شهادت میرسد که این دو مورد آخر را در واقع ما باید نشانههای قیام بدانیم نه نشانههای ظهور؛ چون ظهور ایشان بدون تردید در بیست و سوم ماه رمضان اتفاق میافتد و قیام جهانی حضرت هم در روز عاشورا یا دهم محرمالحرام خواهد بود. بین این دو، سه ماه و ده روز فاصله است. در این مدت همه با آقا آشنا میشوند و فرهنگ و سیره و منطق ایشان را میشنوند و سپس با بصیرت یا آن را قبول میکنند یا رد. گفتیم که نشانههای غیر حتمی ممکن است اتفاق نیفتند مثلاً اینکه گفته شده دو سوم مردم زمین پیش از ظهور از بین میروند احتمال دارد به واسطة تضرع و زاری مردم رفع شود و همین طور طاعون فراگیر پیش از ظهور.4 در احادیث، بسیاری از گناهان زمینهساز مشکلات و حوادث بیان شدهاند و در واقع هرچه بر سر ما میآید نتیجة اعمال خود ماست چه خوب باشد چه بد. آینده را به چند شکل میتوان پیشگویی کرد: ـ بعضی سعی میکنند آن را با روش علمی پیشگویی کنند که این سبک کارایی چندانی ندارد و با وقوع یک حادثه به راحتی تمام معادلات آنها برهم میخورد؛ ـ بعضی دیگر هم میخواهند بر اساس روش کاهنانه آینده را پیشبینی کنند که در ضمن آن عدهای شیاد خود را [کاهن و منجم] جا کرده و بسیاری از حوادث دروغین را به خورد مخاطبان خود میدهند به نحوی که حتی اگر در لابهلای آنها حادثة قابل اعتمادی هم وجود داشته باشد دیگر شنونده به آن اعتنایی نمیکند؛ ـ برخی هم بر اساس فلسفة تاریخ میخواهند نسبت به انجام این موضوع اقدام کنند حتی براساس روش هگلی آن هم این روش پاسخگو نیست؛ و بالاخره باید اذعان کنیم به رغم تحریفهایی که در کتب ادیان پیش از اسلام رخ داده باز هم با این حال مطمئنترین پیشبینیها آنهایی است که براساس وحی انجام شده باشند. این روش هنوز هم کاربرد دارد؛ چون بسیاری از مطالب گفته شده بالاتر از فهم شنوندگان آن دوره بوده است؛ به عنوان مثال وقتی گفتهاند هرات5 با مارهای بالدار نابود میشود تشبیه زیبایی است از موشک و آنها که مارها را از نزدیک دیدهاند شباهت فرود آمدن موشک را بر زمین و پایین آمدن مار را به خوبی درک میکنند. یا اینکه گفتهاند عراق را عرج اشغال میکند لازم است بدانیم این لفظ برای کافر معمولی به کار نمیرود و به سرکرده کفار اطلاق میشود. وجود مقدس آقا رسول الله(ص) فرمودند: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و الا خداوند بدترین شما را بر شما مسلط خواهد کرد و نیکان شما هر چه دعا کنند دعایشان مستجاب نخواهد شد. متأسفانه امروز به چشم خود میبینیم به هر کس تذکر میدهیم میگوید به من ربطی ندارد مشکل دیگری است. هیچ قومی نیست که ربا در میان آنها شایع شود جز اینکه به حالت غفلت و بیخبری مبتلا شوند؛ و هیچ قومی نیست که رشوه در میان آنها رواج پیدا کند مگر اینکه به خوف و ترس و وحشت گرفتار آیند؛ وقتی فحشا در میان مردم ظاهر شود؛ رانش زمین به وجود میآید. هنگامی که با اهل پیمان حیله شود، دشمن غلبه پیدا میکند. وقتی گناه زنا در میان مردم فراوان شود مرگ ناگهانی زیاد میشود تا جایی که فرصت نخواهند داشت پاهای شخص را [پیش از مرگ] رو به قبله کنند و یا از او درباره حساب و کتاب و اموراتش بپرسند. بیش از ده سال قبل بود که خواندم حداقل دو هزار نفر در هر ماه به واسطة ایست قلبی در بهشت زهرا(س) مدفون میشوند. هر قوم و جامعهای که از حد خود تجاوز کند و فساد را پیشة خود سازد حتماً با قهر طبیعت مواجه خواهد شد. حوادثی نظیر سونامیها و کاتریناها سرآغاز آن خشم است و تنها خداوند است که میداند سرانجام آن چه خواهد شد. در آستانة ظهور، مرگ سرخ و سپید خواهد بود. وقتی از معنای این دو تعبیر پرسیدند، فرمودند: مرگ سفید طاعون است و مرگ سرخ جنگ و خونریزی. نخستین نشانهها، صاعقههایی است که فرو میریزند. حال یا منظور صاعقههای آسمانی است یا موشکهایی که بر سر مردم فرود میآیند: در روایت آمده است: قیامت برپا نمیشود تا اینکه در بعضی از صحراهای حجاز آتش روان شود؛ هزار سال پیش کسی نمیتوانست تصور کند روان شدن آتش یعنی چه؟ ولی امروز همة ما میدانیم که اگر یکی از چاههای نفت منفجر شود، نفت آن روی زمین جاری میشود و آتش جریان پیدا میکند. و در ادامه فرمودهاند: آب در نجف روان میشود. که ظاهراً با توجه به اقداماتی که انجام دادهاند به زودی در نجف که در بلندی قرار دارد آب جریان پیدا خواهد کرد. ظهور هنگامی به وقوع میپیوندد که دو ثلث مردم از بین بروند. شخص هر صبح و شام آرزوی مرگ میکند تا شاید از بحرانهایی که با آنها دست به گریبان است خلاصی یابد و از شر مردمان درندهخو رها شود. امیرمؤمنان(ع) بیانی دارند که میفرمایند: کجا میتوانند فرار کنند هنگامی که سر کردة کفار بیاید؛ همان کسی که ترشروی و تندخوی است. جای خود را امن و مرزها را ناامن میکند. حوادثی که امروز در عراق مشاهده میکنیم یکی از مظاهر و مصادیق این احادیث شریف است. باز آمده است: قرآنها را زیبا چاپ میکنند و مساجد را آراسته میسازند. منارهها را بلند نموده و قرآن را با الحان میخوانند و دیگر [این تلاوت] خشیتی ندارد و بر دلها اثر نمیکند. مساجد آنها از حیث بنا آباد است ولی از لحاظ معارفی که باید در میان آنها مشاهده شود، خرابند. با شبهههای دروغین حرامها را حلال میکنند: اسم شراب را عوض کرده و آن را مینوشند؛ رشوه را به نام هدیه میگیرند؛ ربا را به عنوان تجارت و مضاربه میخورند... . دروغ همه جا را فرا میگیرد و راستی کم میشود. همه با زبان به هم اظهار دوستی و محبت میکنند ولی در دلهایشان به هم کینه میورزند. گناه را برای هم حسب و نسب قرار میدهند. اسلام وارونه میشود همانند پوستینی که آن را وارونه بپوشند. اگر بخواهیم همة این احادیث را بخوانیم حدود هفت، هشت جلسه زمان میخواهد. امروز به کتاب مقدس مراجعه کردم به جملة جالبی برخوردم. در آنجا از پترس رسول باب 3 / بند 13ـ7 نقل شده که گفت: آمدن آن روز خدا را انتظار بکشید. آن را بشتابانید.6 که در آن آسمانها سوخته و از هم متفرق خواهد شد و عناصر از حرارت، از هم گداخته خواهد گردید. ولی به حسب وعدة او منتظر آسمانها و زمینهایی جدید هستیم که در آنها عدالت ساکن خواهد شد. این تعابیر برای من خیلی جالب بود؛ چون حدود دو هزار سال پیش نوشته شده و اصلاً این مفاهیم برای کسی قابل درک نبوده که بخواهد آنها را جعل کند. در برخی دیگر از روایات مربوط به آخرالزمان آمده است که: روی پل بغداد هفتاد هزار نفر کشته میشوند. در بغداد، بصره و جاهای دیگر رانشها و زلزلهها پدید میآید. خونها ریخته میشود. خانهها ویران میگردد و اهل آنها فانی و نابود میشوند. اهل عراق دچار ترسی میشوند که همة آنها را فرا میگیرد. رانشی در دمشق پیش میآید که صدهزار نفر در آن کشته میشوند. حوادث جانکاهی رخ میدهد که موها را سپید میکند. فلزهای سخت و سنگین حرکت داده میشود.7 به زودی خواهد آمد که در بغداد کافر سرکردهای از بنی قنطوره احاطه پیدا میکند و با یک سلسله افراد که رحمت از دل آنها ربوده شده پسران را میکشند و زنان را حلال میشمرند، آتش آنها شام را نیز میسوزاند. وای بر اهل حلب از محاصرهای که خواهند شد. سپس وارد بعلبک میشوند و در همه جای لبنان حوادث حلول میکند. بیشترین نشانهها مربوط به بنی قنطوره است که مالک عراق میشوند و اطراف شام را در دست میگیرند و پس از آن بحث کشته شدن صدهزار نفر در نیم روزی در باب الفیل، مسجد اعظم کوفه، مسائل بصره وبعد آذربایجان شوروی که آنجا هم شعلهور میشود. از ارمنستان «شروسی» خروج میکند و میخواهد ایران و عراق را از بین ببرد. بین او و «مروزی» حادثهای سخت رخ میدهد و میلیونها نفر در آن کشته میشوند. هر یک به شمشیری آراسته متمسک میشوند که بر فراز آنها پرچمهای سیاه برافراشته است. و این همان جنگی است که مرگ سرخ و طاعون بزرگ در آن واقع میشود. از کوفه صدهزار نفر که مابین شرک و نفاق هستند خارج میشوند.8 بیآنکه هیچ مانع و رادعی پیش روی آنان باشد.
پیام رسان
منتظران چشم به راه آمدنش هر لحظه زمین قلبهایشان را با یادش آب و جارو می کنند و دیده ی خویش را به سمت خانه ی دوست تنگ تر می نمایند. شاید زیباترین لحظه ی تاریخ را با قاب دیدگانشان به تصویر در آورند. این همان چیزی است که هر جمعه در دعای ندبه از تارهای وجودشان به مولای خویش عرضه می دارند: متی ترانا و نراک