86/12/24
12:2 ع
ای ایرانی
رای تو
معمار خانه هشتم ملت است
رای من
رای تو
رای ما
تیری است بر پیکر دشمنان ایران
درود بر ملت غیور ایران
چو ایران نباشد تن من مباد
سر فراز باشی ایران
24 اسفند 1386
روز حماسه ایران
روز تجدید پیمان با شهدا و امام شهدا
روز تجدید پیمان با رهبر انقلاب اسلامی
درود بر این مردم همیشه بیدار
من رای می دهم
ما رای می دهیم
تا ایران پاینده باشد
بیا تا سرنوشت ملت خود را رقم بزنیم...
سر فراز باشی ایران
من رای می دهم چون می دانم مجلس مقتدر با رای من شکل می گیرد
86/9/2
10:7 ص
مسلسل دستی TEC DC-9 ، ساخت سوئد
این مسلسل دستی را باید مسلسل اشرار و قانون شکنان امریکا دانست. تاکنون هیچ مسلسل دستی مانند TEC DC-9 ، در زیر کت گانگسترهای امریکایی جای نگرفته است. دلیل این امر را می توان ظرفیت خشاب بالا ، ابعاد کوچک و نواخت تیر فوق العاده دانست. طرح اولیه این سلاح ، در کشور سوئد بر روی کاغذ آمد. سازنده این سلاح ، یک کارخانه سوئدی به نام Interdynamic بود. کشور سوئد ، بازار خوبی برای فروش این سلاح به شمار نمی آمد. لذا کارخانه مذکور ، به میامی امریکا نقل مکان کرد. از آنجا که فروش مسلسل های دستی رگبارزن ، در امریکا با محدودیت های فراوانی روبرو است ، نمونه اولیه این سلاح بصورت نیمه اتوماتیک تولید شد. گلنگدن این سلاح از نوع باز بود و توسط فشار مستقیم گاز باروت عمل می کرد. سلاح مذکور با نام KG-9 ارائه شد. به زودی پلیس امریکا متوجه شد که حتی مدل تکتیر زن و نیمه اتوماتیک این سلاح را می توان به راحتی به نمونه تمام اتوماتیک تبدیل کرد. بنابراین تولید این سلاح کاملآ ممنوع شد. کارخانه Interdynamic برای رهایی از این بن بست ، سلاح KG-9 را مورد بازنگری قرار داده و آن را با گلنگدن بسته و با نام KG-99 ارائه کرد.
در دهه 1980 ، کارخانه Interdynamic با کارخانه Interatec ادغام شد. سلاح KG-99 ، از آن پس با نام TEC-9 تولید شد. تا اینکه نهایتآ در سال 1989 ، به DC-9 تغییر نام داد. در سال 1994 دولت امریکا قانونی را تصویب کرد که طبق آن ، حمل یا مالکیت سلاح های اوتوماتیک ممنوع اعلام شد. در طی اعلان این قانون ، کارخانه Interatec سلاح مذکور را بدون قبضه تپانچه ای جلویی ، روپوش لوله و رزوه نصب لوله یدکی ارائه کرد. این مدل به AB-10 معروف شد. خشاب این سلاح ، ظرفیت 10 فشنگ را داشت. ولی مالکان آن ، کماکان می توانستند خشاب های 20 تیر و 30 تیر مدل های قبلی را روی آن نصب کنند. بدنه تمامی مدل ها (لوله فولادی و قبضه تپانچه ای شکل ، روپوش لوله و محافظ ماشه آنها) از پلاستیک ساخته شده است. این سلاح ، فاقد هرگونه ضامن می باشد. در مدل گلنگدن باز ، در منتهی علیه شیار دستگیره گلنگدن ، شکافی تعبیه شده که می توان دستگیره گلنگدن را در آن قرار داد تا از جلو رفتن گلنگدن جلوگیری شود. انواع گلنگدن بسته این سلاح ، به ضامن خاصی مجهز شده اند که بر روی دستگیره گلنگدن قرار گرفته است. مکانیزم نشانه روی این سلاح ، از دو شکاف درجه ثابت و غیرقابل تنظیم تشکیل شده است. نوک لوله این سلاح طوری رزوه شده تا قابلیت نصب صدا خفه کن و یا یک لوله یدکی را داشته باشد.
مشخصات فنی:
طول سلاح: 317 میلیمتر
کالیبر: 9 × 19
طول لوله: 127 میلیمتر
وزن خالی: 1400 گرم
ظرفیت خشاب: 10 ، 20 ، 32 و 50 تیر
این سلاح اگرچه دارای قدرت و برد کافی است ، ولی یکی از کارآمدترین سلاح ها برای محیط های بسته و درون شهری است.
86/7/3
11:5 ع
پاسخهای مستدل ، دقیق و علمی رییس جمهوری اسلامی ایران به پرسشهای دانشگاهیان دانشگاه کلمبیا، باعث شد تا آنان با کف زدنهای پی درپی تایید کنند که تبلیغات رسانههای آمریکایی نتوانسته آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
دانشگاهیان دانشگاه کلمبیا آمریکا پس از این سخنرانی در یک نظرسنجی بطور رسمی نیز اعلام کردند که موافق اظهارات محمود احمدی نژاد بودند.
شبکههای تلویزیونی سراسر آمریکا که تصور میکردند پرسشهای عمدتا جهت دار و هدایت شده از رییس جمهوری، او را غافلگیر خواهد کرد، این برنامه را بصورت مستقیم پخش کردند.
این رسانهها که شماری از آنها توسط صهیونیستها اداره میشوند پس از دیدن نتایج این نظرسنجی، عملا شوکه شدند.
طبق این نظرسنجی، اکثریت شرکتکنندگان اعلام کردند با دعوت دانشگاه کلمبیا از محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران جهت سخنرانی در این دانشگاه موافق هستند.
پایگاه اطلاع رسانی "کپیتال نیوز" که به شبکه خبری "سی اسپن" وابسته است بانی اصلی این نظرسنجی اینترنتی بود.
۷۷درصد شرکتکنندگان با دعوت احمدی نژاد موافق و تنها ۲۳درصد مخالف بودند.
بسیاری از مردم در تماسهای تلفنی که با شبکه سی اسپن داشتند از انتقادهای بیجایی که از دانشگاه کلمبیا شده، ابراز ناراحتی کرده و ضرورت آزادی بیان را در آمریکا خاطرنشان کردند.
رئیس دانشکده روابط بینالملل دانشگاه کلمبیا گفت که آزادی بیان زمانی ارزش دارد که به صحبتهای افرادی گوش دهیم که با ما هم عقیده نیستند.
جان کوتزوورت تصریح کرد که این دانشگاه سال گذشته از دکتر احمدی نژاد دعوت کرد که به دلایل امنیتی امکان برگزاری این سخنرانی میسر نشد.
رییس جمهوری در نشست روز دوشنبه با دانشگاهیان دانشگاه کلمبیا آمریکا، با متانت خاص و ستودنی به پرسشهای حاضران پاسخ داد.
همزمان با این سخنرانی، برخی گروههای فشار وابسته به صهیونیستها با حضور در مقابل دانشگاه و با سردادن شعارهایی، به سخنرانی رییس جمهوری اعتراض داشتند که نتایج نظرسنجی مذکور نشان داد این گروه اقلیت تا چه میزان از مجموعه جامعه آمریکا جدا هستند.
متن سخنان رییس جمهوری در این نشست متعاقبا مخابره میشود.
86/6/25
11:21 ص
پس لرزه بازی رایانه ای ایران
نخستین بازی رایانهای انرژی هستهای ایران با عنوان "عملیات ویژه 85" مورد توجه رسانههای بینالمللی قرار گرفت.
ابراهیم بیومی استاد جامعه شناسی سیاسی در مرکز ملی پژوهش های اجتماعی و جنایی در قاهره در گفتگو با شبکه الجزیره، گفت: ابداع این بازی رایانه ای به نام عملیات ویژه هشتاد و پنج در ایران، بخشی از جنگ رسانه ای بین ایران و آمریکاست که این جنگ نیز بخشی از رویارویی این دو کشور بر سر برنامه هسته ای ایران و سایر مسائل منطقه ای است.
تصویری از بازی ایرانی
بیومی ادامه داد: بدون تردید این بازی تاثیر زیادی بر کودکان خواهد داشت، به گونه ای که آنها را از نظر فکری برای رویارویی بین ایران و آمریکا آماده می کند و به آنها القا می کند که باید برای جنگ آماده باشند.
هفته نامه آلمانی اشپیگل نیز در گزارشی به قلم کریستیان اشتوکر در این باره نوشت: ایران با طراحی و تولید بازیهای رایانه ای ویژه کودکان در تلاش است ارزشهایی نظیر از خودگذشتگی و شهادت را به آنها آموزش دهد. در چنین بازیهایی بازیکنان یا همان کودکان ایرانی باید سربازان آمریکایی و اسرائیلی را بکشند تا بتوانند ماموریت خود را به انجام رسانند. اشتوکر با اشاره به اینکه تولید این قبیل بازیهای رایانه ای به منزله ابزاری در ایجاد جنگ تبلیغاتی میان سازمانهای اسلامگرا همچون حزب الله و اسرائیل و نیز مناقشه شعله ور میان ایران و آمریکاست اظهار داشت: این بازی که عملیات ویژه 85 نام دارد، بازی ایرانی علیه آمریکا و اسرائیل است.
این نشریه آلمانی ادامه داد: اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان در این باره اعلام کرده است، این اتحادیه با ورود این بازی رایانه ای به بازار مصرف بر آن است، شجاعت و دلاوریهای یک سرباز انقلاب ایران را علیه صهیونیستها و آمریکائیها به نمایش بگذارد .
اشپیگل ادامه داد: برای آنکه بازیگران این بازی بتوانند آنرا با موفقیت به پایان برسانند باید سربازان آمریکایی و اسرائیلی را بکشند و سرانجام دانشمندان و دیپلماتهای ایرانی را آزاد کنند. اشتوکر در ادامه این گزارش نوشت، ماجرای این بازی که در کشور عراق شروع می شود داستان اتفاقاتی را که برای یک زوج جوان ایرانی پیش می آید به تصویر می کشد. آنها که هر دو دانشمند اتمی ایرانند و برای یک سفر زیارتی به کربلا وارد شده اند ربوده و به زندانی در اسرائیل منتقل می شوند. در این میان بازیگری که نقش یک سرباز نخبه به نام بهمن ناصری را بازی می کند سعی می کند هر دو دانشمند ایرانی در بند را آزاد کند.
خبرنگار اشپیگل با اشاره به اینکه ساخت و تولید چنین بازی رایانه ای نوعی حمایت مالی در راستای القای یک سیاست تبلیغاتی است خاطر نشان کرد: در این بازی هشت مرحله ای رزمنده و مبارز دلیر ایرانی به اسرائیلی ها حمله ور می شود. او سرانجام موفق می شود زندان دانشمندان هسته ای ایران را پیدا کند و به همراه چهار ایرانی دیگر که در یک ماجرای واقعی در سال 1982 میلادی در ناآرامی های جنگ داخلی در لبنان ناپدید شدند و دولت ایران تا به امروز معتقد است که این چهار مرد هنوز زنده و در دست اسرائیلی ها هستند را آزاد کند. گذشته از این، فرمانده این مبارزه همچنین در طول مأموریتش موفق می شود یک جاسوس دوجانبه را که اسرار هسته ای ایران را به اسرائیل داده است دستگیر کند. فخریان دبیر کل اتحادیه دانش آموزی تصریح کرد استفاده از بازیهای رایانه ای از آن جهت مطلوب است که می تواند در میان بچه ها از محبوبیت برخوردار شود. وی افزود: به این وسیله می توان ارزشهای ایدئولوژیک نظیر از خود گذشتگی و شهادت را به آنها منتقل و همزمان بر روی موضوع هسته ای کشور نیز تمرکز کرد.
تصویری از بازی ضد ایرانی تولید شده توسط یک شرکت آمریکایی
فاکس نیوز با پوشش خبری تولید این بازی رایانه ای گفت: یک بازی جدید رایانه ای وارد بازار شد که نام آن، عملیات ویژه هشتاد و پنج است. در این بازی رایانه ای، بازیگران، دانشمندان هسته ای اسیر شده را نجات می دهند، اما مسئله در این بازی اینست که این دانشمندان هسته ای ایرانی هستند و نیروهای آمریکایی آنان را بازداشت کردند. فاکس نیوز افزود: ایران بیش از یکسال پیش و در پی منتشر شدن بازی ویدیویی در آمریکا به نام حمله به ایران، از تولید این بازی خبر داده بود. در بازی تولید شده توسط آمریکایی ها نشان داده می شود که یگانی از نیروهای ویژه آمریکایی در عملیاتی می خواهند تأسیسات هسته ای ایران را برچینند.
فاکس نیوز برای بررسی این خبر با نیکلاس تامپسون سر دبیر ارشد وایرد مگزین گفتگو کرد. گزارشگر فاکس نیوز گفت: آیا این بازی به این معنی است که عناصری از دانشجویان از کشوری به کشوری دیگر با یکدیگر نبرد می کنند و این نبرد هم در عرصه بازی های ویدیویی است؟ این کارشناس گفت: بله مسئله ای که در سالهای گذشته تغییر کرده این است که ساختن چنین بازی هایی آسانتر شده است. شرکتی که نسخه آمریکایی بازی ویدیویی را تولید کرد، هر هفته یا هر ماه چنین بازی هایی تولید می کند.
گزارشگر فاکس نیوز گفت: وقتی شما این بازی ایرانی را می بینید آیا دقت دارید در این بازی به نظامیان آمریکایی شلیک می شود. به نظر شما کیفیت این بازیهای چطور است؟ این کارشناس گفت: بازیهای رایانه ای باید سرگرم کننده باشند. مردم در ایران همانند ما آمریکایی ها بازیهای رایانه ای انجام می دهند. آنها جام جهانی فیفا در شکل یک بازی رایانه ای را دوست دارند. آنها بازیهای رایانه ای را انجام می دهند که مایکروسافت تولید کرده است. گزارشگر فاکس افزود: از جنبه مهارتهایی که با این بازی ها به دست می آید ارزیابی شما از این بازی در ایران چیست؟ این کارشناس گفت: جالب است بدانید که زمانی که فردی بازی می کند، در عمل بینایی بهبود می یابد، هماهنگی دست و چشم بهبود می یابد و راهبرد همکاری گروهی تقویت می شود.
86/6/15
10:55 ص
آربعین آیت الله مشکینی بر امت عزادار ایران و همچنین بیت معظم آن جناب تسلیت
او همچون نوری بر این زمین سیاه و تاریک تابید و مردم را هدایت کرد.
او همچون ابر کوهی در برابر ستم و جور پهلوی ایستادگی کرد.
او همچون چشمه ساری از تبار خوبی ها مردمان تشنه ی علم و ایمان راسیراب کرد.
او در برهه ای از زمان آمد و رفت و حالا یاد و نامش بر سر زبانهاست . ازخوبی هایش یاد می شود و برایش گریه می کنند.
او چهل روز پیش به دیدار شهدا و امام شهدا و پیامبر(ص) و اهل بیت رفت وبانگاه آرامش بخشش به ماگفت که همیشه به یاد خدا باشید و از او بترسید تا رستگار شوید.
خوشا به حالش و خوشا بحال همه ی خوبان و نیکان.
86/6/15
10:46 ص
مراسم چهلم آن فقید در روز پنجشنبه، 15 شهریورماه برابر با 23 شعبان المعظم بعد از نماز مغرب و عشاء ....... |
| |||
|
|
86/6/11
9:53 ص
محل و مکانی که مطالعه در آنجا انجام میشود باید مناسب باشد. منظور از محل مناسب مکانی است که آرام ، ساکت و دور از عوامل مزاحم محیطی باشد، این باعث تمرکز بهتر روی موضوع مطالعه میشود. بعضی افراد محل و زمانی را برای مطالعه انتخاب میکنند که بسیار شلوغ و پر سرو صدا است و بعضی از افراد رختخواب را برای مطالعه انتخاب میکنند و توقع یادگیری سطح مطلوب را دارند، ولی از این حقیقت غافلند که این محلها بدترین محل برای مطالعه است.
لطفا نظر بدید. آیا راه خوبی برای بیست شدن در امتحانات معرفی کردم؟
86/6/3
5:39 ع
خوبه یا بده
منظورم مدرسست که وقتی ازش دوریم دوسش داریم و وقتی که فصل فصل مدرسه است ازش زیاد راضی نیستیم.
بعضی توی این روزها میگن : ای کاش اصلا مدرسه نبود......ای کاش یک هفته مدرسه می رفتیم و یک ماه هم تعطیل بودیم.....ای کاش همیشه تعطیل بودیم.....و ازاین جور حرفها ....
اما بعضی ها توی این روزها میگن : ای کاش مدرسه ها زودتر بیاد........ی میشه هروز بریم مدرسه.......ای کاش همین فردا روز اول مهر باشه.....و.........
خوب شاید حق با اونا باشه شاید هم نه
چون بعضی از ماانسانها یا شاید تمامی ما انسانها وقتی که یک نعمت رو داریم زیاد قدرشو نمیدونیم و وقتی که از دستش می دیم تازه بفکر جبران اون بی توجهی ها و یا حسرت می افتیم .
اگه معلممون آدم عصبانی ویا سختگیری باشه حتما از مدرسه فراری میشیم.
یا اگه معلمی مهربان و بی حوصله که نمره ی کیلویی میده حتما عاشق مدرسه می شیم ((البته در حال حاظر این چنین معلمانی در کشور ما وجود ندارند !))
در واقع مدرسه جایی مناسب و مفید برای رشد و تعالی ما بچه ها ویا نوجوانها و جوانان و یا محیطی برای تفریح و دوست پیدا کردنه . مدرسه جایی که در اون مثل الک کردن خاک ها و سنگ ریزه ها برای پیدا کردن جواهراتی گرانبهاست به تعلیم و تربیت و در نهایت شناسایی نخبگان پر داخته می شه .
اگه در آینده می خواهیم به کشورمون خدمت کنیم و نام ایران را بر قلل افتخار ببریم
یا دانشمند و انسانی مفید باشیم
یا به دیگران خدمت کنیم
یا آدم ثروتمندی بشیم اونم با ماشین و خانه ای بزرگ و با پولی حلال
یا زندگی سالم همراه با آرامش داشته باشیم
ویا کودکان و انسانهایی عظیم و بزرگ حویل جامعه بدیم
و یا.....................
همه و همه ی اینها در سایه ی تحصیل و رفتن به مدرسه و در کلاس بهترین بودنه
مدرسه و درس خواندن در ابتدا شاید مشکل و خسته کننده باشه ولی وقتی درس را برای فهمیدن و افزایش معلومات بخوانیم امری مفید و مفرح و عالیه
از قدیم گفتن یک سال بخور نون و تره صد سال بخور نون وکره
چند سال زحمت و تلاش مساوی با سالهای زیادی آرامش و سعادت
ربنا ءاتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار
ماهم باید به سعادت دنیوی و هم یه سعادت اخروی برسیم
اما نظر بدین که
آیا مدرسه برای شما خوب و رفتن به اون جالب و خوبه یه مدرسه برای شما بد وخسته کننده است ؟
86/4/6
10:30 ص
شهید بهشتی از دیدگاه امام خمینی(ره)
ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابر قدرت و زیستن با استقلال و آزادی قیام نموده است، خود را برای شهادت و شهید دادن آماده نموده است و به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند.
امام خمینی(ره) در پیامی به مناسبت شهادت آیت الله بهشتی چنین آوردند که:«این پیشامد برای همه ملت ما ناگواربود و اشخاصی که برای خدمت ، خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزاراین کشور بودند اشخاصی بودند که آنقدری که من آنها می شناسم، از ابرار بوده اند . اشخاصی متعهد بوده اند که در راس آنها مرحوم شهید بهشتی است. ایشان را من بیست سال بیشترمی شناختم، مراتب فضل ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود و آنچه که من راجع به ایشان متاثرهستم، شهادت ایشان درمقابل اوناچیز است و مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی که بیشترمتعهدند، موثرتردرانقلابند، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود. تهمت ها، تهمت های ناگوار به ایشان می زدند. ازآقای بهشتی اینها می خواستند یک موجود ستمکار دیکتاتور معرفی کنند، در صورتی که من بیش از بیست سال ایشان را می شناختم و بر خلاف آنچه این بی انصاف ها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متدین، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم و شما گمان نکنید که این آقایان که وارد شدند در این شغل های دولتی، اینها یک اشخاصی بودند یا هستند که راهی برای استفاده جز این مقام ندارند . اینها هر کدام اشخاص متعهدی بودند که در پیش مردم مقام داشتند، در پیش روحانیت مقام بزرگ داشتند و اینطور نبود که واخورده باشند که بخواهند بیایند اینجا انحصار طلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهائی که انحصار طلب بودند و می خواستند بهشتی و خامنه ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج کنند.
ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابر قدرت و زیستن با استقلال و آزادی قیام نموده است، خود را برای شهادت و شهید دادن آماده نموده است و به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند.
مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پرافتخاراسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است؟ مگر عزت و شرف و ارزش های انسانی ، گوهرهای گرانبهائی نیستند که اسلاف صالح این مکتب، عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگبهانی از آن وقف نمودند؟ مگرما پیروان پاکان سر باخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم؟ مگردشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزش انسانی شهیدان عزیز ما را از آنان سلب کند؟ مگر دشمن های فضیلت می توانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند؟ بگذار این ددمنشان که جز به " من" و " ما" های خود نمی اندیشند و " یأکلون کماتأکل الانعام" عاشقان راه حق را ازبند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشوق برسانند.
ننگتان باد تفاله های شیطان و عارتان باد ای خود فروختگان به جنایتکاران بین المللی که در سوراخ ها خزیده و در مقابل ملتی که در برابر ابر قدرت ها برخاسته است، به خرابکاری های جاهلانه می پردازید.
عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزه فداکاری او اطلاعی دارید. شما ملتی را که برای سقوط رژیم پلید پهلوی و رها شدن از اسارت شیطان بزرگ ده ها جوان عزیز خود را فدا کرد و با شجاعت بی مانند ایستاد و خم به ابرو نیاورد، نشناخته اید. شما ملتی را که معمولاً در تخت های بیمارستان ها آرزوی شهادت می کنند ویاران را با به شهادت دعوت می کنند، نشناخته اید. شما کوردلان با آنکه دیده اید با شهادت رساندن شخصیت های بزرگ ، صفوف فداکاران در راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصمم تر می شود، می خواهید با به شهادت رساندن عزیزان ما این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید. توانستید به فرزندان اسلام چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ی ناسزا و تهمت های ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوائی همه تان بر سربازارها زده شد، در سوراخ ها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید که به خیال خام خود ملت شهید پرور فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی دانید که در قاموس شهادت واژه وحشت نیست. اکنون اسلام به این شهیدان و شهید پروران افتخار می کند و با سرافرازی همه مردم را دعوت به پایداری می نماید و ما مصمم هستیم که روزی رخش ببینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم.
ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد. ملت ایران سرافرازاست که مردانی را به جامعه تقدیم می کند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرده بودند و دشمنان خلق گروهی را شهید نمودند که برای مشورت در مصالح کشور گرد هم آمده بودند.
ملت عزیز! این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق ، گروهی از خلق را گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند . گیرم که شما با شهید بهشتی که مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از 70 نفر بیگناه که بسیارشان از بهترین خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید؟ جز آنکه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف کنان چپاولگران شرق و غرب می باشی . ما گر چه دوستان و عزیزان وفاداری را از دست دادم که هر یک برای ملت ستمدیده استوانه بسیار قوی و پشتوانه ارزشمند بودند، ما گر چه برادران بسیار متعهدی را از دست دادیم که " اشداء علی الکفار رحماء بینهم" بودند و برای ملت مظلوم و نهادهای انقلابی سدی استوار و شجره ای ثمربخش به شمار می رفتند، لکن سیل خروشان خلق و امواج شکننده ملت با اتحاد و اتکال به خدای بزرگ هر کمبودی را جبران خواهد کرد.
ملت ایران با اعتماد به قدرت لایزال قادر متعال همچون دریایی مواج به پیش می رود و در مقابل ابرقدرت ها و تفاله های آنان با صفی مرصوص ایستاده است و شما درماندگان عاجزرا که درسوراخ ها خزیده اید و نفس های آخررا می کشید به جهنم می فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه این کشور و ملت است.»
مختصری از زندگی شهید دکتر بهشتی
آیة الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی در دوم آبان سال 1307 در محله لومبان اصفهان به دنیا آمد. شهید بهشتی تحصیلات خود را تا پایان سال دوم دبیرستان در آن شهر گذراند. به خاطر علاقه شدیدی که به علوم اسلامی داشت به حوزه علمیه اصفهان وارد شد. دروس علمی را تا اواخر سطوح عالیه در همان حوزه خواند و در سال 1325 راهی حوزه علمیه قم گردید. ایشان پس از طی یک سلسله آموزش ها و کسب فیض از محضر اساتید و مراجع، به خصوص امام خمینی (ره) با عده ای از فضلای حوزه، درس اصول و فقه آیة الله داماد را که مورد علاقه طلاب جوان بود بنیانگذاری کرد. همچنین به همراه دوستان دیگرچون آیة الله شهید مطهری و فقهای دیگر در درس خارج امام خمینی ( ره) حاضر شدند.
شهید بهشتی پس از اخذ دیپلم در سال 1330 دوره لیسانس دانشکده الهیات و معارف اسلامی و همچنین در سال 1338 دوره دکترای این دانشکده را به پایان رسانید. وی از سال 1330 تدریس در دبیرستانهای قم را آغاز کرد و در سال 1333 دبیرستان دین و دانش قم را تاسیس نمود. از جمله خدمات فرهنگی ارزنده شهید بهشتی، می توان ایجاد امکانات آموزش زبان و علوم روز را برای فضلای حوزه علمیه قم نام برد. درهمین رابطه کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان قم را پایه گذاری کرد. شهید بهشتی در سال 1342 مدرسه علمیه حقانی را تاسیس کرد و به کمک جمعی از فضلای حوزه علمیه اقدام به تشکیل گروه تحقیقاتی پیرامون حکومت در اسلام نمود. در همان اوقات توسط سازمان امنیت " ساواک" از قم به تهران انتقال یافت و در سال 1343 در تهیه برنامه جدید تعلیمات دینی مدارس شرکت کرد و یک سال بعد یعنی در سال 1344 به آلمان عزیمت کرد. در آنجا علاوه بر یک سلسله آموزشها و حرکتها که به طور طبیعی ناشی از اصالت فکری و عمق مغز ایدئولوژیک وی بود به بنیانگذاری گروه فارسی زبان در انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا اقدام کرد.
شهید بهشتی در سال 1349 به تهران بازگشت و جلسات تفسیر قرآن ایجاد کرد . در همین رابطه با همکاری شهید دکتر باهنر و دیگران در آموزش و پرورش مشغول تهیه کتاب تعلیمات دینی مدارس شدند. در آذرماه 1357، ضمن تلاش گسترده ای جهت ایجاد روحانیت مبارز تهران به اتفاق شهیدان استاد مطهری و دکتر مفتح و آیات عظام مهدوی کنی و امامی کاشانی کوشید وجمعی دیگراز علمای مبارز درسراسر ایران به عنوان یک هسته اساسی از آن حمایت کرده و به آن پیوستند. طی سالهای 1329 تا 1332 در دفاع از حکومت ملی دکتر مصدق به همراه روحانیت مبارز از چهره های فعال و کارسازی بود که در به راه انداختن تظاهرات ضد رژیم در اصفهان نقش مهمی داشت.
بهشتی تنها، مرد علم و بیان و قلم نبود بلکه در میدان مبارزه نیز مردانه جنگید. به ویژه ازآغاز قیام امام خمینی (ره) در سال 1341، به همکاری با جمعیتهای مؤتلفه اسلامی برخاست و به عضویت شورای روحانیت آن انتخاب گردید.
او در برگزاری راه پیمایی های عظیم چهارم شوال و تاسوعا و عاشورای 57 نقشی مؤثر داشت. سخنرانیهای پرشور شهید مخصوصاً در روز 16 شهریور در مسجد صاحب الزمان " عج" تحرک فراوانی به مردم داد. هنگامی; که امام (ره) در پاریس بودند، برای تبادل نظر با امام (ره) به آنجا رفت و سپس به فرمان امام(ره) به عضویت شورای انقلاب اسلامی ایران برگزیده شد. نقش موثر و رهبری کننده ایشان در آن زمان کاملاً محسوس بود. شهید بهشتی هنگام شهادت علاوه بر رهبری حزب جمهوری اسلامی و عضویت شورای انقلاب، رئیس دیوان عالی کشور نیز بود.
86/3/19
11:25 ع
حجاب بسیار مهم است
بهراستی چرا در جوامع توسعه یافته «کار» به عنوان شری واجب و امری مصدع تلقی میشود و در مقابل آن، فراغت و تفریح و تفنن ارزشی مطلق پیدا کرده است؟ آرمانی که فراراه توسعه به شیوهی غربی قرار گرفته نوعی زندگی است که اوقات آن تماماً به فراغت و تفنن میگذرد و فراغت یکی از ارزشهای مطلقی است که به مثابه میزانی برای توسعهیافتگی اعتبار میشود و در مقابل آن، کار ضد ارزش است.
گریز از کار زاییدهی تنبلی و تنآسایی است و این خصوصیت از گرایشهای حیوانیی است که در وجود بشر قرار دارد. با غلبهی روح حیوانی بر وجود انسانی، تنبلی و تنآسایی به صورت یکی از صفات ذاتی بشر جلوه میکند.
در کتاب ارجمند «کافی» ـ کتاب الحجة ـ روایتی است که ترجمهاش این است: مفضل بن عمر گوید: از امام صادق علیه السلام از علم امام پرسیدم نسبت به آنچه در اقطار زمین باشد با این که خودش در میان خانه است و پرده هم جلوی او افتاده؟ فرمود: ای مفضل، براستی خدا تبارک و تعالی، در پیامبر(ص) پنج روح نهاده: روح حیات و زندگی که به وسیلهی آن بجنبد و راه رود، روح توانائی که به وسیلهی آن قیام کند و مبارزه نماید، روح شهوت که به وسیلهی آن بخورد و بنوشد و به حلالی با زنها بیامیزد، روح ایمان که به وسیلهی آن عقیده دارد و عدالت میورزد، و روح القدس که به وسیلهی آن تحمل نبوت کند.(١)
در کتاب «بصائر الدرجات» در ادامهی روایتی نظیر آنچه ذکر شد میفرماید: در مؤمنین چهار مرتبه از این ارواح (روح ایمان، روح شهوت، روح قوت و روح حیات) وجود دارد و کفار فاقد روح ایمان هستند، روح ایمان مادامی که انسان به گناه کبیرهای آلوده نشده ملازم با اوست و چون کبیرهای مرتکب شود از او جدایی حاصل میکند و...(٢)
از این دو روایت و بسیاری از احادیث دیگر برمیآید که انسان مادام که ایمان نیاورده است، در مرتبهی روح شهوت ـ که مقام حیوانی است ـ توقف دارد و فضائل و اعمال و افکارش همگی با این مقام ـ یعنی حیوانیت ـ مناسبت دارد.
تنبلی و تنآسایی از خصوصیات ذاتی روح شهوت و مفتاح همهی شرور است. با غلبهی روح شهوت بر وجود انسان، دیگر انگیزهای برای کار کردن ـ جز پول و لذت ـ باقی نمیماند. تذکری که در اینجا ضروری است این است که مراد امام صادق(ع) از این ارواح متعدد، مراتب مختلفی از روح است که بر وجود بشر غلبه مییابد. روح انسان در هر یک از مراتب پنجگانه صاحب خصوصیاتی ذاتی است که بروز و ظهور مییابند و منشأ انگیزههای متفاوتی قرار میگیرند و بشر را به جانب اعمال مختلفی میکشانند. بشری که هنوز از مرتبهی روح شهوت به روح ایمان عروج نکرده است، از کار میگریزد و تنها انگیزهای که او را به تحرک وا میدارد، طلب لذت است.
تعبیر «اولوا العزم» که به پنجتن از بزرگترین پیامبران الهی اطلاق میشود به معنای «صاحبان عزم» است. چرا از میان همهی خصوصیاتی که پیامبران اولوا العزم داشتهاند تنها عزم آنها مورد نظر قرار گرفته است؟ جواب روشن است. مراتب روحی انسان در عزم اوست که ظهور مییابد و انسان متناسب با مراتب ایمانی خویش، صاحب ثبوت بیشتری در عزم میشود. اگر در احادیث ما آمده است که ایاک و الکسل و الضجر فانهما مفتاح کل شر(3) به همین علت است که تنبلی و تنآسایی و کمحوصلگی ملازم با روح شهوت در وجود آدمی است و انسان تا از این مرحله به مرتبهی بالاتر ـ که روح ایمان است ـ عروج نکرده است، تنها علتی که او را به تحرک وا میدارد لذت طلبی است.
بنابراین، روی دیگر سکهی گریز از کار، لذتطلبی لجامگسیختهای است که حد و مرزی نمیشناسد. در جامعهی کنونی غرب اصل لذت چون حق مسلمی برای عموم انسانها اعتبار شده است و متناسب با آن نظامات قانونی غرب بهگونهای شکل گرفته که در آن، امکان اقناع آزادانهی شهوات برای همهی افراد فراهم باشد. البته علت این را که تمایلی اینچنین بر عموم افراد یک جامعه تسلط مییابد و از آن میان هیچ صدایی به اعتراض برنمیخیزد، و همه، این تمایلات نفسانی را چون حقوقی غیر قابل انکار برای خویش تلقی میکنند، باید در فلسفهی غرب جست و جو کرد. در مرتبهی روح شهوت گرایشهای حیوانی بر سایر وجوه و ابعاد وجودی انسانی غلبه مییابند و بشر مصداق اولئک کالانعام بل هم اضل قرار میگیرد. به همین علت است اگر تفکر غالب بشر در مغرب زمین بدین سمت متمایل شده که انسان را در زمرهی حیوانات قلمداد کند، اگر نه، معارف الهی تأکید دارند که رسیدن به انسانیت با گذشت از مراتب حیوانی میسر است نه توقف در آن. بشر اگر میخواهد به انسانیت برسد نمیتواند در مراتب حیوانی وجود خویش توقف داشته باشد، حال آنکه در تفکر غربی بشر ذاتا حیوان است و چون این معنا مورد قبول قرار گیرد، دیگر چه تفاوتی دارد که وجه تمایز انسان از حیوان، نطق باشد یا ابزارسازی یا چیزهای دیگر؟ اگر بشر را اصالتاً حیوان بدانیم لاجرم باید تمامی تبعات این تعریف را نیز بپذیریم. اولین نتیجهای که از این تعریف برمیآید این است که لذتطلبی خصوصیت اصلی ذات بشر و تنها محرک اوست، و جامعهی غرب امروز این معنا را به تمامی پذیرفته است.
«دزموند موریس»(4) مظهر کامل این هبوط اعتقادی است که جامعهی غرب بدان مبتلاست. او در اولین کتابش که با عنوان «میمون برهنه»(5) در ایران نیز ترجمه شده است به بررسی جایگاه بشر در سلسلهی تطور جانوری پرداخته و همهی اعمال و عکسالعملها، اخلاقیات، دین، فرهنگ و تمامی قراردادهای اجتماعی بشریت را بر اساس حیوانیت او مورد تفسیر قرار داده است. هنگامی که دزموند موریس این کتاب را تألیف کرده، مدیر بخش پستانداران باغ وحش لندن(!) بوده است. او ـ به تصریح مترجم کتاب ـ سالها از عمر گرانمایهی(!) خویش را صرف شناخت روح حیوانات نموده و در هر حیوانی نشانی از انسان یافته، یا به زبان دیگر، تمام خصایص روح بشری را به طور روشنتر در حیوانات پیدا کرده است. آقای موریس مقدمهی کتاب را اینچنین آغاز کرده است: میمونها و گوریلهای کنونی به ١٩٣ جنس میرسند، بدن ١٩٢ جنس آنها از مو پوشیده شده است. انسان فرزانه (Sapiens Homo) تنها میمون استثنایی برهنه است.(6)
ایشان با احساس وظیفهی انسانی نسبت به هدایت مؤمنینی که خرافهی آدم و حوا، بهشت اولیه و هبوط انسان را باور کردهاند، در همان آغاز کتاب به تفسیر جانورشناسانهی هبوط آدم میپردازد. در این تفسیر علمی(!) اجداد ایشان ـ یعنی شامپانزههای علفخواری که با دم از درختها آویزان شدهاند ـ ناچار میشوند که باغ بهشت یعنی جنگل را ترک کنند و به جانوران خشکیها و سرزمینهای دیگر بپیوندند: در این حد تکامل و زندگی بوزینهای، جنگل راحتترین و جالبترین و بهترین عزلتگاه محسوب میشد و میمونها زندگی آرام و مرفهی داشتند، در واقع جنگل بهشت آنها بود... اجداد شامپانزهها، گوریل، ژیبونها و اوران اوتانها در جنگل باقی ماندند که هنوز هم این جانوران در جنگل زندگی میکنند و سلسلهی آنها قطع نشده است. بین اجداد میمونی، تنها اجداد میمون برهنه [یعنی انسان] ترک جنگل کردند و به جانوران خشکیها و سرزمینهای دیگر پیوستند، و به زودی با آنها خو کردند. گر چه این اخراج یا خروج از بهشت کار دشواری بود، اما آنها را به محیطی کشانید که برای تحول و تکامل بیشتر مساعدتر بود و اجداد میمون برهنه توانستند در این محیط تازه برای منافع خویش سفرهی پهنتری بگسترانند.(7)
قصد ما نقد همهی کتاب نیست، بلکه مراد بیان این مطلب است که چگونه غلبهی روح شهوت بر وجود آدمی، بشر را در محدودهی حیوانی وجودش متوقف میسازد و همهی وجوه دیگر او را تابع حیوانیت او قرار میدهد و لاجرم، بشری که در محدودهی حیوانی هستیش توقف دارد همهی عالم را از دریچهی حیوانیت خود و بر محور لذتطلبی و غرایز حیوانی مورد تفسیر قرار میدهد.
بدین ترتیب بعید نیست اگر آقای دزموند موریس ـ معاذالله ـ منشأ خداپرستی را در واکنشهای غریزی گوریلها در برابر نر فرمانده یا رئیس گروه پیدا کند. باید توجه کرد که تفکر امروز بشر غربی از طریق نظریههای علوم تجربی بیان میشود و زبان فرهنگ غرب، زبان تکنولوژی و علوم تجربی است و مثلاً این گفته که «انسان از نسل میمون است» فقط در محدودهی زیستشناسی باقی نمیماند، بلکه بر فرهنگ بشر غلبه مییابد و از این طریق بنیان تمدن و مناسبات اجتماعی قرار میگیرد، چرا که تمدن مبتنی بر فرهنگ است. انسان مورد نظر اومانیسم(8)، حیوان میمونزادهی گرگصفتی است نتیجهی تطور طبیعی داروینی و تنازع بقایی که در آن فقط قویترها باقی میمانند، و در ادامهی بحث خواهد آمد که وضعیت کنونی عالم از نظر موازنهی قدرتها و گرایش به سلطه و استیلا نتیجهی پذیرش این نظریه است که تکامل انسان را نتیجهی تنازع بقای داروینی بدانیم.
آقای دزموند موریس در کتاب بعدی خود به نام «باغ وحش انسانی» در بیان وجه تسمیهی کتاب خویش، بعد از مقایسهی نوع انسان و جانوران دیگر و رد اختلافات بنیادی فیمابین این نوع و انواع دیگر جانوران، شهرها و اجتماعات بشری را باغ وحش انسانی مینامد.(9) صرف نظر از اینکه تفکر غالب بشری در مغرب زمین انسان را صرفاً از دریچهی حیوانیتش مینگرد، آقای موریس در این مدعای خویش چندان هم به خطا نیست، چرا که در چهرهی مسخشدهی بشر غربی، دیگر هیچ نشانی از انسانیت باقی نمانده است.
بهراستی تمدن امروز بشر که نمود مسخ بشریت از صورت انسانی خویش است، باغ وحشی انسانی است. در این باغ وحش انسانی، آدمها حیوانات تنبل و معتادی هستند که در گوشة قفسهای خود کز کردهاند و هیچ چیز جز خورد و خوراک و خواب و جنسیت آنها را به سوی خویش نمیکشد و در این هر سه آنچه مراد آنهاست، لذت است؛ لذت غذا، لذت خواب و... و ذات این لذتپرستی نیز با افراطگرایی و انحرافات شگفتآوری همراه است که جوامع غربی ـ مخصوصاً اروپا و آمریکا ـ تجسم واقعی آن هستند و برای کسانی که ریگی به کفش ندارند و سحر گوسالهی سامری در آنان کارگر نیفتاده است این حقیقت، عینیتی آشکار دارد.
لذت چیست و چرا انسان بدین دام گرفتار میآید؟ در کتابهای علم اخلاق جواب این سؤال به تفصیل آمده است، اما آنچه در این مختصر میتوان گفت این است که روح مجرد انسان در این دامگه حادثه که میان حق و باطل قرار دارد به بدنی حیوانی تعلق یافته و البته بین آن روح و این بدن نسبتی طولی برقرار است و این دوگانگی که ما قائل میشویم از باب انتزاع است نه اینکه در واقع امر ثنویتی در کار باشد. لازمهی بقا و استمرار حیات بشر در کرهی زمین، اکل و شرب و تولید مثل است و غرایزی که پروردگار متعال در وجود انسان قرار داده همه متضمن همین بقا و استمرار هستند و لذت نیز در این میان همچون علتی مزید عمل میکند و باید گفت لذتی که خداوند در اکل و شرب و عمل نکاح قرار داده ضامن بقا و استمرار حیات بشر در کرهی زمین است. فطرت انسان رو به سوی کمال دارد و لذت نیز علت و انگیزهای است که راه به جانب تکامل و تعالی میگشاید و البته از لذت تنها به لذاید مادی نظر نداریم که لذیذترین لذایذ (الذ لذات) در وصول باطنی انسان به مقام توحید حاصل میآید.
هر جا که پروردگار لذتی نهاده است در همان جا نشانی از کمال وجود دارد؛ البته در صورتی که خود لذت به غایت و آرمان بشر تبدیل نشود، اگر نه، نه تنها نقش استکمالی خویش را از کف میدهد، بلکه به غل و زنجیری سنگین مبدل میشود که انسان را به اسفل سافلین و پایینترین مراتب جهنم میکشاند. بدون شک اگر پروردگار متعال در اکل و شرب و... لذتی قرار نداده بود، استمرار حیات بشر به خطر میافتاد؛ اما از جانب دیگر، لذت نیز در حالتی ضامن بقای بشر است که از جایگاه استکمالی خویش خارج نشده باشد. اگر لذت مطلق انگاشته شود و به عنوان هدف اعتبار شود، آنگاه نه تنها متضمن حیات نیست بلکه از مسیر اعتدال خارج میشود و خود به وسیلهای در خدمت قطع حیات بشر مبدل میشود. لازم نیست که ما در جست و جوی مصداقی مؤید این مطلب به اعصار باستانی تاریخ مراجعه کنیم و به سراغ قوم لوط برویم؛ جوامع کنونی اروپا و آمریکا مصادیق حاضری هستند. بیماری ایدز(10) یکی از مصادیق صحت این مدعاست که اگر لذتطلبی از جایگاه استکمالی خویش خارج شود نه تنها ضامن حیات نیست که نابودکنندهی آن است: ایالات متحدهی آمریکا موطن اصلی این بیماری است. هرچند که در روسیه هم دیده شده است. بیماری ایدز بیشتر در مردان همجنسباز و سپس معتادین به هروئین دیده میشود. مجلهی معروف جاما(11) [گاما(؟) ـ و.] ژانویهی ١٩٨٥ تعداد مبتلایان به بیماری ایدز را در سالهای مختلف به این شرح اعلام کرده است: به سال ١٩٧٨ تعداد ٤ نفر، به سال ١٩٧٩ تعداد ٩ نفر، به سال ١٩٨٠ تعداد ٤٤ نفر، در سال ١٩٨١ تعداد ٢٣٩ نفر، به سال ١٩٨٢ تعداد ٩٦١ نفر، به سال ١٩٨٣ تعداد ٢٥٠١ نفر، به سال ٨٣ و ٨٤ تعداد ٣٩٠٦ نفر، سال ٨٤ ــ١٩٨٣ گویای سرعت رشد بیماری است.
کارشناسان طب آمریکا اعلام کردهاند که اگر چارهای اتخاذ نشود خطر سرایت همگانی بیماری ایدز وجود دارد. در کتاب چشمپزشکی سالیانهی آمریکا آمده است که از ١٢٠٠ بیمار در آتلانتا ٧٥% همجنسباز، ٦% مهاجرین هائیتی، ٧% بیماران خونی هموفیل و بقیه عمدتاً معتادین تزریقی بودهاند. بیماری ایدز در مدت زمانی کوتاه تلفات سنگینی داشته و گاه تلفات به بیش از ٤١% رسیده است. در طول ٢ سال در آتلانتا ٩١٧ تن از ٢٢٩٥ نفر مبتلا، جان سپردهاند.(12)
اکنون در کشورهای به اصطلاح پیشرفتهی مغرب زمین همان طور که خانه تبدیل به آپارتمان، آپارتمان تبدیل به فلات(13) و فلات تبدیل به استودیو(14) میشود. [بهموازات آن] فامیل تبدیل به خانوادهی بزرگ، خانوادهی بزرگ تبدیل به خانوادهی ازدواجی، و خانوادهی ازدواجی تبدیل به افراد میشود. [تا آنجا که] ـ آی.تی.تی(15) که یکی از برجستهترین مظاهر جامعه و اقتصاد پولی است، هیچ مرد یا زن متأهلی را استخدام نمیکند؛ و از بین کارمندانش آنهایی که میخواهند ازدواج کنند، باید خدمت را ترک گویند.(16)
و البته جامعهشناسان و اقتصاددانان این پدیده را تحسین میکنند و آن را از معیارهای توسعهیافتگی میدانند. در بیان علت این معلول ـ از هم پاشیدگی خانواده در غرب ـ ممکن است دلایل مختلفی ذکر شود؛ از جمله رشد اقتصاد پولی. البته هیچ شکی نیست که رشد اقتصاد پولی روابط عاطفی فیمابین انسانها را تحلیل میبرد و محور ارتباط بین آدمها منافع شخصی ـ آنهم با معیار پول و ارز ـ قرار میگیرد، اما علت اصلی این پدیده را باید در جای دیگری جست و جو کرد
پیام رسان
منتظران چشم به راه آمدنش هر لحظه زمین قلبهایشان را با یادش آب و جارو می کنند و دیده ی خویش را به سمت خانه ی دوست تنگ تر می نمایند. شاید زیباترین لحظه ی تاریخ را با قاب دیدگانشان به تصویر در آورند. این همان چیزی است که هر جمعه در دعای ندبه از تارهای وجودشان به مولای خویش عرضه می دارند: متی ترانا و نراک