86/6/13
3:19 ع
86/6/7
2:58 ع
این بقیه الله
امید غربت شامم کی آید؟
روزها از پی هم می گذرند، سالها می گذرند و قلب ها در آتش هجرانت می سوزند. کبوترها دیگر نای نغمه خوانی ندارند، دلها دیگرهوس غزل گفتن نمی کنند. دیگر دلها قصیده سرایی نمی کنند. اینک تمام شعرها به یک مصرع ختم می شوند " یا اباصالح بیا" دیگر چشمها اشک نمی بارد! حال دیگر دیده ها خون می بارند." چشمها در طلب لعل یمانی خون شد". آیا صدای ندبه خوانان که ازعمق جان، فریادت می زنند، آیا تپش قلبها که هرآن ملتمسانه چشم به آسمانها دوخته اند و شعله های آه جانسوزشان، یاس ها را به گریه واداشته، به دیار سبز حضورت نمی رسد؟ آه از هجران ." مردم ، دراین فراق و درآن پرده راه نیست یا هست و پرده دار نشانم نمی دهد." ای مهدی فاطمه، ای عزیز دل زهرا، تا کی باید پشت درهای سبز رنگ انتظار بنشینیم ، تا کی باید چشم هایمان یتیم ندیدنت باشند. هیچ چیز سخت تر از انتظار نیست. اما اگر بدانی که در پس این پرده های انتظار، بهاری نشسته و منتظر تمام شدن زمستان دلهاست، تا سبد سبد شکوفه به دلها هدیه دهد، آن موقع است که انتظار آسان می شود. آن گاه است که برای رسیدن یک جمعه ی سبز ، دستها پلی می شوند تا آسمان ، تا قاصد دلهای عاشق را به آن جا بفرستند و بگویند: پروردگارا؛ باران رحمتت را بر این کویر ببار و اکسیر عشق را بر وجود خاکیمان بریز، ما را از باده عشق مهدی(عج) مست گردان تا پذیرای حضورش باشیم و عاشقانه فریاد بزنیم" یا اباصالح بیا" .
86/6/7
2:47 ع
یا منجی عالم بشریت
سلام بر مهدی! بر عدالت گستر عالم! برخورشید آفتاب آفرین و ذخیره خدا بر روی زمین!
سلام بر او که نامش مفتاح فتوح است و یادش معراج قلوب! مِهرش کلید گنج مقصود است و قهرش جحیم خشم معبود!
مولا!
می خواهم حدیث پریشانی دل را بنگارم اما سیلابه های اشک امان از کفم ربوده است.
می خواهم حکایت جنون آمیز دلدادگیم را واگویم ولی گره های بغض گلویم را فشرده است.
می خواهم منتظر بمانم و بارانتظار را همچنان بر دوش کشم اما چه کنم که سنگینی این بار پشتم را خمیده است.
ای رحمت عالمیان! و ای تتمه دور زمان!
دیگر بس است این سوز طاقت سوز هجران.
جانا! تا به کی در پشت پنجره انتظار رؤیای آمدنت را به نظاره بنشینیم؟
آیا نه وقت آن رسیده که نقاب از چهره برگیری و بازار حسن فروشان جهان را به یکباره رونق ببری!
هزار واندیست که چشم به راهان قدومت، بر لب فغان دارند و بر جگر خراش.
هزارواندیست که دلهای منتظران، در تمنای وصالت، در بساط آه دارند ودر سینه داغ.
عمری است که در کوچه سارانتظارسرگردان وحیرانیم. دیر هنگامی که در کویرستان غیبت عطشان وبی قراریم. چه می شود اگرشب سرد و فسرده فراق را به صبح دل انگیز وصال آذین بندی؟
چگونه است که این همه طلب وتمنا گره از کارفرو بسته ما نمی گشاید؟ بگو چه چاره کنیم؟
آری!
اینک همسفر با قافله منتظران دست انابت به امید اجابت به درگاه حق جل و علا برمی داریم و خدای را به تضرع و زاری می خوانیم که:
بار الها!
تتمه ظهور دولت حجتت را به لطف و کرمت بر ما ببخش!
86/6/7
2:31 ع
از آسمان ها بچرخان چشمی بر این خاک، موعود! |
بر خاک سردی که مانده ست اینگونه غمناک، موعود! |
بی آفتاب نگاهت، بی تابش گاه گاهت |
مانده ست تقدیر گل ها در چنگ کولاک، موعود! |
برگیر فانوس ها را، دریاب کابوس ها |
روییده بر شانه ی شهر، ماران ضحاک، موعود! |
در این غروب غم آهنگ، در بازی رنگ و نیرنگ |
گویا فقط عشق مانده ست چون آینه پاک ، موعود! |
با زخم زخم شکفته، با دردهای نگفته |
در انتظار تو مانده ست این قلب صد چاک ، موعود! |
در کوچه باغهای مستی، تا پنجمین فصل هستی |
آکنده از باور توست، این عقل شکاک، موعود! |
این فصل، فصل ظهورست آیینه ها غرق نورست |
احساس من پر گشوده ست تا اوج افلاک، موعود |
86/6/6
12:24 ع
یا اباصالح المهدی الادرکنی
آزمایش مردم
بیم از کشته شدن
آمادگی و استعداد مردم
خالی نماندن زمین از حجت
نداشتن یار و یاور
تعهد نداشتن نسبت به حاکمان جور |
غیبت ولی عصرعلیه السلام از رازهای بسیار پیچیده ای است که با ظهور او همه حقیقت روشن می گردد. "عبدالله بن فضل هاشمی" می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری که گمراهان در شک واقع می شوند.
سئوال کردم: چرا؟
فرمود: اجازه بیان علتش را نداریم .
گفتم: حکمتش چیست؟
با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند. |
فرمود: همان حکمتی که در غیبت حجت های گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد، اما حکمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمی شود، چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیه السلام برای حضرت موسی علیه السلام آشکار نشد جز هنگامی که می خواستند از هم جدا شوند.
ای پسر فضل! موضوع غیبت، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر می شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد."(1)
از این حدیث استفاده می شود که علت اصلی و اساسی غیبت به دلیل این که اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، یا استعداد فهمش را نداشته اند، بیان نشده است.
در عین حال به مواردی از فلسفه غیبت در بعضی از روایات اشاره شده است که به صورت اختصار بیان می کنیم:
یکی از سنت های الهی، آزمایش مردم است. این سنت در تمام امت های گذشته نیز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین."(2)
آیا مردم خیال می کنند که همین که گفتند ایمان آوردیم رها شده و دیگر امتحان نمی شوند، کسانی را که قبل از آنها بودند، آزمایش کردیم تا خداوند راستگویان و دروغ گویان را مشخص کند.
غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین کرده مثل کسی که تمام بستگانش را یکی پس از دیگری از دست می دهد و تنها می ماند." |
با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.
"سدیر" می گوید. در خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام بودیم، امام علیه السلام روی زمین نشسته و عبائی بی یقه و با آستین کوتاه پوشیده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گریه می کرد، آثار حزن از رخسار مبارکش نمایان بود و می فرمود: آقای من! غیبت، هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامه های مترفی آن دارد که درک هر یک، دلی دریایی و چشمی بینا می خواهد تا آنجا که همه پیامبران هم نمی توانند به تمام اسرار آگاه باشند.
غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین کرده مثل کسی که تمام بستگانش را یکی پس از دیگری از دست می دهد و تنها می ماند."
سدیر می گوید: از ناله های جانگداز حضرت، پریشان شده و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! خداوند دیدگان شما را گریان نکند، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستید؟
امام صادق علیه السلام آه سوزناکی کشید و [بدین مضمون] فرمود: "قائم ما غیبت طولانی کرده و عمرش طولانی می شود. در آن زمان اهل ایمان امتحان می شوند و به واسطه طول غیبتش، شک و تردید در دل آنها پدید می آید و بیشتر، از دین خود برمی گردند."
"زراره" گوید امام صادق علیه السلام فرمود: "برای حضرت قائم قبل از ظهورش غیبتی است."
پرسیدم: چرا؟
فرمود: "یخاف علی نفسه الذبحه"(3)بر جانش از کشته شدن می ترسد.
در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می کنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حکم به واقعیات، و ترک تقیه و ... است، که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف و ترقی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد، به طوریکه قابلیت برای حکومت واحد جهانی در راستای تحقیق احکام الهی فراهم باشد. |
حضرت همواره در معرض کشته شدن بوده و هست زیرا حکام ستمگری که در طول دوران اسلامی حکم رانده اند (عباسیان و غیر آنان از کسانی که به ویژه در خاورمیانه حکومت نموده اند) بیشترین تلاش و کوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی علیه السلام می نمودند.
خصوصاً پس از آن که می دانستند که حضرت مهدی علیه السلام همان کسی است که تخت های حکمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، در هم خواهد شکست و همان کسی است که هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و کشورها جلوگیری خواهد کرد.
هیچ یک از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، بلکه طاغوت های این امت، آنان را شهید کردند، با این که می دانستند بشارت ها و اخباری که راجع به حضرت مهدی علیه السلام وارد شده، درباره آنان (یازده امام علیه السلام) وارد نشده است. مثلاً درباره هیچ یک از ائمه علیهم السلام حتی یک حدیث به این مضمون وارد نشده که دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام.
با چنین خبرهایی، حکومت های جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ که می خواهد حاکمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاکمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روی دست نگذاشته و سکوت نمی کردند و همواره مترصد کشتن چنین انسانی بودند.
قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه، مطابق تقاضا می باشد، در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست می دهد. این قانون تنها جنبه اقتصادی ندارد بلکه در مسائل اجتماعی نیز جاری است.
بدون تقاضا، عرضه بی فایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این فایده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا می کند.
حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او کور خواهد ساخت. " |
در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می کنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حکم به واقعیات، و ترک تقیه و ... است، که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف و ترقی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد، به طوری که قابلیت برای حکومت واحد جهانی در راستای تحقیق احکام الهی فراهم باشد و جامعه بشری به این مطلب برسد که هیات های حاکمه با روش های گوناگون نمی توانند از عهده اداره امور برآیند، و مکتب های سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمی کنند، اجتماعات و کنفرانس ها و سازمان های بین المللی و طرح ها و کوشش های آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمی توانند نقشی را ایفاء کنند و از تمام این طرح ها که امروز و فردا مطرح می شود مایوس شود.
وقتی اوضاع و احوال اینگونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت به ستوده آمدند و تاریکی و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور یک مرد الهی در پرتو عنایت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار می گیرد. در این شرایط ، پذیرش جامعه از ندای روحانی یک منادی آسمانی بی نظیر خواهد بود، زیرا در شدت ظلمت و تاریکی، درخشندگی نور نمایان تر می گردد.
حضرت علی علیه السلام فرمود: "لا تخلواالارض من قائم بحجة الله" هیچگاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.
از سنت های دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرار داده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: "اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یکی از آنها امام و حجت خدا است."(4)
باز می فرماید: "آخرین کسی که از این دنیا خواهد رفت، امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد که از دنیا می رود، برای این که کسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج کرده، شکایت نماید که تکلیف خود را در دنیا نمی دانسته است."(5)
حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او کور خواهد ساخت. "(6)
با توجه به روایات فوق و بررسی دوران زندگی امامان معصوم علیه السلام که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمی شد و در میان مردم حضور عادی می داشت، یقیناً به سرنوشت امامان دیگر دچار می شد، و مردم برای همیشه از فیض الهی محروم می شدند. خداوند متعال با حکمت بالغه اش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت، حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.
یکی از علت های غیبت امام زمان علیه السلام، نبود انصار و اصحاب جهت یاری رساندن به آن حضرت است. از روایات مختلف این نکته برداشت می شود که نصاب یاران حضرت مهدی علیه السلام 313 نفر می باشد که با تولد و رشد آنها، یکی از موانع ظهور مرتفع می گردد. انصار و یاران حضرت را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
الف- یاران خاص: که 313 نفر می باشند و صفات و شاخصه هایی که در روایات ذکر شده، مربوط به آنها می باشد و در زمان ظهور و حکومت جهانی حضرت، تصدی مناسب مهم حکومتی را به عهده دارند.
از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمودند: "یاران خاص قائم جوانند، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سرمه در چشم و یا مانند نمک در غذا که کمترین ماده غذا نمک است. "(7)
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: "مردانی اند که گویی قلب هایشان مانند پاره های آهن است. هیچ چیز نتواند دل های آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شک و تردید سازد. سخت تر از سنگ هستند و ..."(8)
ب- یاران عام: نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آنها مختلف و در بعضی از آنها تا 10 هزار نفر در مرحله اول ذکر شده است که در مکه با حضرت پیمان می بندند.
امام زمان علیه السلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع می کند.
تعهد نداشتن نسبت به حاکمان جور
امام صادق علیه السلام فرمود: "یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد ولا عقد ولا بیعه" (9) قائم ما در حالی ظهور می کند که در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست.
برنامه مهدی موعود، با سایر ائمه اطهار علیهم السلام تفاوت دارد. ائمه علیهم السلام مامور بودند که در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد امکان کوشش نمایند، ولی سیره و رفتار حضرت مهدی علیه السلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم، سکوت نکرده با جنگ و جهاد، جور و ستم و بی دینی را ریشه کن می نماید. اصلاً اینگونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده می شود.
به بعضی از امامان که گفته می شد: چرا در مقابل ستمکاران قیام نمی کنی؟
جواب می دادند: این کار به عهده مهدی ماست.
به بعضی از امامان اظهار می شد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب می داد: مهدی با شمشیر جنگ می کند و در مقابل ستم ایستادگی می نماید ولی من چنین نیستم.
به بعضی عرض می شد: آیا تو قائم هستی؟ پاسخ می داد: من قائم به حق هستم، لیکن قائم معهودی که زمین را از دشمنان خدا پاک می کند، نیستم.
از اوضاع آشفته جهان و دیکتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شکایت می شد، می فرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هر گونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می کردند.
اکنون با این همه انتظاراتی که مومنین بلکه بشریت از مهدی موعود دارند، آیا امکان داشت که آن جناب با ستمکاران عصر بیعت و پیمان خویش وفادار بماند و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نکند، زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.
از این رو در احادیث تصریح شده که یکی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامر علیه السلام این است که ناچار نشود با ستمکاران بیعت کند تا هر وقت خواست، قیام کند و بیعت کسی در گردنش نباشد.
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: "ان الله عزوجل یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلا یکون لاحد فی عنقه بیعة اذا خرج" خداوند عزوجل ولادت او را مخفی می کند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی که ظهور می کند کسی را در گردن او بیعت نباشد.(10)
پی نوشت ها:
1- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 91.
2- سوره عنکبوت، آیه 2
3- شیخ صدوق، کمال الدین و اتمام النمعه، ج 2، باب 44، ج 11، ص 482.
4- علامه حائری، الزام الناصب، ص 4، ر.ک زندگانی حضرت صاحب الزمان، ص 164.
5- همان مدرک .
6- کافی، ج 2، ص 164، ر. ک مکیال المکارم، ص 160.
7- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 333، حدیث 10، غیبت نعمانی، باب بیستم .
8- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 308.
9- اصول کافی، ج 1، ص 342 .
10- کامل سلیمان، یوم الخلاص، ص 101.
86/6/6
12:6 ع
خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا |
چون شب سیه مگردان روز سپید ما را |
ما را زتاب زلفت افتاد عقده بر دل |
بر زلف خم به خم زن دست گره گشا را |
فخر جهانیان شد ننگ صنم پرستی |
جانا زپرده بنمای روی خدا نما را |
ای آشکار پنهان بُرقع ز رخ برافکن |
تا جلوه ات ببینم پنهان و آشکارا |
بی جلوه ات ندارد ارض و سما فروغی |
ای آفتاب تابان هم ارض و هم سما را |
باز آ که از قیامت برپا شود قیامت |
تا نیک و بد ببیند در فعل خود جزا را |
ای پرده دار عالم در پرده چند مانی |
آخر زپرده بنگر یاران آشنا را |
بازآ که بی وجودت عالم سکون ندارد |
هجر تو در تزلزل افکند ما سوا را |
حاجت به توست ما را ای حجت الهی |
آری به سوی سلطان حاجت بود گدا را |
عمری گذشت و ماندیم از ذکر دوست غافل |
از کف به هیچ دادیم سرمایه بقا را |
ما را فکنده غفلت در بستر هلاکت |
درمان کن ای مسیحا این درد بی دوا را |
ای پرده دار عالم در پرده چند پنهان |
بازآ و روشنی بخش دلهای با صفا را |
86/6/6
12:4 ع
یا صاحب الزمان
ظهورت را شنیدم عنقریب است
ولی قدری برای من عجیب است
زبس که دیرکردی در ظهورت
مرا قدری بعید از این قریب است
نمی گویم بیا! اما بدان که
دل ایلی برایت بی شکیب است
تمام لحظه هایم بی حضورت
پر از" عَجّلِ" پر از "اَمَّن یجیب" است
بیا ای ناخدای باخدایان
بیا دیگر زمانه نانجیب است
نه این تعیین تکلیف است، اما
بیا دلهای ما حسرت نصیب است
به هر حال ای تو غایب، ای تو حاضر
که یاد تو شفا، نامت طبیب است
گمان دارم تو روزی خواهی آمد
که کوچه، خانه، پر از بوی سیب است
86/4/29
2:37 ع
گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم
گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم
گفتـــــــم که در فراقـــت عمریست بی قرارم
گفـــــــت از فــــراق یاران من نیـز بی قــرارم
گفتـــــــم به جز شمـــــا من فریاد رس ندارم
گفتـــــــا به غیر شیعه من نـــــیز کـس ندارم
گفتــــــــم که یاورانت مـــــظــــــلوم هر دیارند
گفـــــــتا مرا ببینیـــــد مــــــظلوم روزگـــــــارم
گفــــــتم که شیعیانت در رنج و در عــــذابنـد
گفــــــتا به حال ایشان هر لحظه اشکــــبارم
گفــــــتم که شیعیانت جمــــعــند به یاری تو
گفــــــتا که من شب و روز در انــــتـــظار یارم
گفتم که چشــــم شیعه گریان بود به راهـت
گفتا که من همـــیشه بر دیــده اشــک دارم
گفتم که دشمن تو در فکر محو شیعه است
گفتا به حال شیـعه هر لحــــــــــظه پاسدارم
گفتــم که انتقــــــــــــــــام مادر تو کی بگیری
گفتا به چشم گریان من لحــظه میشـــــمارم
گـــفتم به شیعــــــــیانت آیا پــــــــــــیام داری
گــفتا که گفته ام من هر دم در انتـــــــــظارم
گفـــتم که ای امامـــــــم از مــــــا چرا نهانی
گــــفتا به چشم محرم همــــــــــوراه آشکارم
گفتــــم به چــــــــــــــشم انوار آیا تو پا گذاری
گـــفتا که شستـــــشو ده شاید که پا گذارم
86/4/29
2:32 ع
یا مهدی ادرکنی (عج(
ای حُجّت خدای، که عشقت امان ماست
ذکر تو در محافل روضه نشان ماست
خون گریه کن که ماتم جد غریب توست
یار دل حزین تو آه و فغان ماست
ما را نوای نوحه جد او جانفزاست
الحق که روضه،داروی روح و روان ماست
هرجا که میرویم دم از عشق میزنیم
آری حدیث مهر تو ورد زبان ماست
پرچم، چراغ، آب، سیاهی، کتیبه، اشک
این ها همه بهانه سر نهان ماست
سرِّ نهان ما که به جز شاه عشق نیست
در قبضه ولایت او جسم وجان ماست
سلطان عشق آبروی عالمین کیست؟
آنکه هماره در گرُوَش آرمان ماست
هستی به دست تو ،دل تو در کف حسین
دست تو بر سر و غم او سایبان ماست
در حال روضه معنی هر زمزمه تویی
غمگین مباش زمزمه طرز بیان ماست
یارا که یاری تو آرزوی ماست
86/4/29
2:26 ع
یوسف زهرا
گربیایی
جهان دریاو شمس صد شود
ارش اعلی بر زمین فرش می شود
کوکب و انجم همه یارت شوند
نقطه های آسمان ها زر شود
چشمه های کهکشان رعنا شود
جای دریا بر زمین ها یاس شود
پیش پایت یا الماس می شود
دست و پایم همه قر بانت شود
من برای دیدنت
هفت آسمان طی کرده ام
دریای اشک پا کرده ام
مولای من جانا بیا
ای آخرین جانا بیا
پیام رسان
منتظران چشم به راه آمدنش هر لحظه زمین قلبهایشان را با یادش آب و جارو می کنند و دیده ی خویش را به سمت خانه ی دوست تنگ تر می نمایند. شاید زیباترین لحظه ی تاریخ را با قاب دیدگانشان به تصویر در آورند. این همان چیزی است که هر جمعه در دعای ندبه از تارهای وجودشان به مولای خویش عرضه می دارند: متی ترانا و نراک