87/12/24
11:22 ع
ولادت ختم رسل، نبی رحمت، حضرت محمد رسول الله(ص) و فرزند معصومش، رئیس مذهب تشیع، امام جعفر صادق(ع) مبارک باد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
امروز بهترین روز ما آدمیان است که رحمه للعالمین را در نزد خود حس می کنیم.
امروز بهترین روز است بر ما که امام مهربانی دیگر به دنیا می آید.
شوق و شور و شادی در دنیا بپاست پس تو هم در این شادی شریک باش
با صلوات بر محمد و آل پاکش.
86/12/24
11:27 ص
امانتداری پیامبر اعظم(ص)
قرآن تمامی اعمال و رفتار و اخلاق پیامبر اعظم(ص) را اسوه حسنه برای تمام مسلمین معرفی می نماید (لکم فی رسول الله اسوه حسنه)و یکی از خصلتهای برجسته حضرت محمد مصطفی(ص) که به سبب آن نام وآوازه ایشان در بین مردم سرزمین مکه شهرت یافته بود(امانتداری)ایشان بود.
ایشان از ابتدای جوانی مورد اطمینان دوست و دشمن بودند، حتی کسانی که با ایشان خصومتی داشتند اموال خود را به امانت به آن جناب می سپردند،تا جای که ایشان قبل از بعثت به نام (امین)مشهور بودند. ایشان راجع به (امانت)و(خیانت در امانت) فرمایشاتی دارند که به گوشه ای از آن اشاره می نماییم.
امانتداری یعنی امان دادن به کسی که به تو اعتماد کرده است. گستردگی امانتداری به وسعت موضوعاتی است که مردم نسبت به یکدیگر درباره آنها اعتماد دارند. گاهی یک سخن امانت است، گاهی پول امانت است، گاهی یک راز پنهانی و گاهی یک خبر. حتی دین اسلام وتعالیم و معارف آن در روایات اسلامی جزو امانتها قلمداد شده، بلکه بزرگترین آنها می باشد. کسی که در امانت خیانت کند در روایات اسلامی از ایمان خارج شده به طوری که حضرت رسول(ص) می فرماید:((از ما نیست کسی که در امانت خیانت کند))و((کسی که امانتدار نباشد ایمان ندارد))و همچنین فرموده اند :((کسی که به امانتی خیانت کند و در آن حال بمیرد به غیر دین من مرده است وخدا را در حالی که بر او خشمگین است ملاقات می کند))ونیز فرمودند :
((افشا سر برادرت خیانت است بنابراین از این کار دوری کن.))
خیانت در امانت در نزد آن حضرت به قدری زشت بود که حتی اجازه ندادند جواب خیانت با خیانت داده شود و فرمودند: ((به کسی که به تو خیانت کرده خیانت نکن که تو هم مثل او خواهی بود)).
آن حضرت برای شناسایی کسانی که نمی شوند به آنها اعتماد کرد و ایشان را امین شمرد علاماتی بیان فرمودند:
1- نافرمانی خدای رحمان 2- آزار رساندن به همسایه 3- نفرت از مومنان 4- نزدیک شدن به طغیان و سرکشی
در مورد اهمیت دادن حضرت پیامبر اعظم(ص) به امانتداری و راستگوی همین بس که روایت شده حضرت علی(ع) به واسطه امانتداری و راستگویی آن مقام را در نزد پیامبر(ص) کسب کرده بودند. امانتداری آثاری در زندگی انسان دارد. حضرت رسول(ص) فرمودند: ((امانتداری باعث توانگری و بی نیازی می شود، خیانت باعث فقر و نداری)).
شایسته است ما مسلمین با پیروی از سیره اسوه حسنه در هیچ امانتی خیانت نکنیم و با مراعات(امانتداری و راستگویی)خودمان را به آن اسوه اعظم نزدیکتر کنیم و از دوستان واقعی او و امت نمونه باشیم.
راستی و راستگویی پیامبر اعظم(ص)
یکی دیگر از صفاتی که دروجود پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) شاخص بود و همگان حضرت را به این صفت می شناختند، راستگوئی حضرت بود. به طوری که هیچگاه از ایشان دروغی شنیده نشده بود وبه همین علت هر خبری که می فرمود، او را تصدیق می کردند وخبررا از او تایید می نمودند واگر در تاریخ می بینیم که گروهی به آن حضرت ایمان نیاوردند، ازترس به خطر افتادن جایگاه اقتصادی اجتماعی سیاسی وفرهنگی ایشان در نزد مردم بود و گرنه همگی صدق دعوی آن حضرت را تایید می کردند. روایت است که منفورترین صفت در نظر ایشان دروغگویی بود و اگر از کسی دروغی می شنید مهرش از دل حضرت بیرون می رفت، تا وقتی که توبه کند واز دروغ خویش پشیمان گردد. از جمله دستورات ایشان این است که :(( بر شما باد راستگویی ودرستی که آن دری است از درهای بهشت )). ایشان دروغ را دریک (خیانت بزرگ) نسبت به برادران دینی می دانند ایشان می فرمایند:((وقتی بنده ای دروغ می گوید، فرشته از بوی گند دروغ از دروغگو تا جایی که چشم کار می کند دور می شود.))
آن حضرت دروغ را دری از درهای نفاق می دانند ومی دانیم که پایین ترین طبقات جهنم از آن منافق است.
فرد مومن به خدا و رسول او هیچگاه دروغ نمی گوید، زیرا پیامبر خدا(ص) فرمود:((مومن برهر خصلتی سرشته می شود به جز خیانت ودروغ)). در مورد جایگاه دروغگو ایشان فرموده اند :((وای بر کسی که برای خنداندن مردم دروغ بگوید وای بر او وای بر او)) وهمچنین کم مروت ترین مردم دروغگو است. بر اساس روایتی از ایشان اگر کسی هر چه می شنود بازگو کند، خود به خود دروغگو خواهد شد. ایشان می فرمایند : (( برای دروغگویی همین بس که انسان هر چه می شنود بازگو کند)).
علت دروغ: دروغگو دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارتی که در اوست .
آثار دروغ: ایشان می فرمایند تکرار دروغ باعث ایجاد نقطه سیاهی در قلب انسان و سر انجام سیاهی قلب او را فرا می گیرد و خداوند او را از دروغگویان می شمارد .
86/6/31
9:48 ع
ای بانوی بزرگ کرامت! ای خورشید احسان! در شمع گرم دستانت، نهال نوپای اسلام جان می گرفت و به درختی تناور تبدیل می شد. در آن زمان بت و شمشیر و شیطان، که دختران، عروس گورها می شدند و دستان سرد خاک، گرمای زندگیشان را می سترد، لطیف رنگین احساس و یاری ات، رسول خدا (ص) را از تنهایی بیرون می آورد و انتظار نبوت او را می کشید. هجران تو چنان سخت بود که سال وداع تو را "عام الحزن" نام نهادند. 29 رجب سه سال قبل از هجرت سالروز ارتحال روح فرسای نخستین بانوی مسلمان و بانوی فرشتگان آسمان، حضرت خدیجه کبری (س) را تسلیت می گوییم.
پدر او: خو یلد بن عبد الغری بن قُصَی بن کلاب است.
مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پیش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا...، زینب، ام کلثوم، فاطمه و رقیه می باشند.
لقب: طاهره
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.
پیغمبر(ص) او را در حجون دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) نامیده شده است و خدیجه به هنگام وفات 65 سال داشت.
در هنگام ازدواج با پیغمبر(ص) عمر شریف آن حضرت 25 سال و عمر خدیجه 40 سال بود. ثروتش از همه قریش بیشتر بود و اهالی مکه با اموال او پیش از آنکه با پیغمبر (ص) ازدواج کند تجارت می کردند و خدیجه پس از ازدواج با پیغمبر هر چه داشت به وی بخشید و این ثروت هنگفت از پایه های تشکیل دهنده دعوت اسلامی به شمار می رود. سخن از اسلام خدیجه گفتن در واقع سخن از اسلام در روز نخستین است. همه امت اتفاق نظر دارند که خدیجه اولین بانویی است که اسلام آورده است. در همان زمانی که پیامبر گرامی از اذیت و آزار و دشواریها رنج می برد، آنجا کسی بود که از بار اندوه و غمهای او می کاست و موجب می شد که غمها و اندوه های خویش را به فراموشی سپارد. او تنها خدیجه همان زن با ایمان بود، همان زن گرانقدری که یاور و شریک محمد (ص) بود.
تبسم خدیجه کوله بار اندوه و دردها را از محمد (ص) سبک می کرد و دوستی نمایان بر چهره اش موجب می شد که پیغمبر دردها و رنجهای خود را از یاد ببرد. ایمان خدیجه پیغمبر را از یک آینده درخشان و با شکوه برای دعوت خبر می داد و استواری عقیده اش دلیلی بر آغاز پیروزی بود. اموال خدیجه در واقع کلید شکست این محاصره بود. او مواد مصرفی را چندین برابر قیمت واقعیش از برای غذای کسانی که میان امت بودند می خرید تا اینکه سالهای محاصره اقتصادی با سلامت و رهایی امت سپری شد و حیله قریش با شکست و ناکامی مواجهه گردید. رسول گرامی (ص) به خاطر صداقت و امانتی که از او نمایان شده بود به صادق و امین معروف بود و خداوند حاضر و ناصر چنین می خواست که خدیجه دارای سیره ای باشد که بدان از همه زنان منحصر بفرد باشد، به همین جهت در دوره جاهلیت به طاهره معروف بود و همین لقب برای شرف و افتخار او کافی است.
ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روی زمین چهار خط کشید و گفت آیا می دانید این چیست؟
گفتند: خدا و رسولش داناترند.
پس رسول خدا (ص) گفت: بهترین زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد (ص)، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم زن فرعون.
مناقب خدیجه فراوان است و او از میان زنان کسی است که به مرحله کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاکدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر (ص) او را ستایش می کرد و بر دیگر زنان مؤمن برتری می داد و او را بسیار بزرگ می داشت تا جائیکه عایشه می گفت: به زنی رشک نبردم آنچنان که به خدیجه حسد ورزیدم زیرا که پیامبر (ص) بسیار زیاد از او یاد می کرد. و بدینگونه او در تاریخ حیات رسول اکرم (ص) زنی عادی نبود. بسبب فداکاری شگفت انگیز این بانوی پارسا، پیامبر (ص) او را بسیار بزرگ می داشت. سه سال پیش از هجرت، در تلاطم وقایع وتند باد مصائبی که از سوی قریش و سایرین بر پیامبر (ص) وارد می شد شعله ای فروزان رنگ باخته، به خاموشی می گرائید. رسول اکرم (ص) به سادگی نمی توانست این خبر دلخراش را بپذیرد. او بدین ترتیب انسانی را از کف می نهاد که عالی ترین نمونه وفا و فداکاری و جامع ترین بیانگر راستی بود. آخرین سخن خدیجه، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائی که در راه پیامبر(ص) دیده بود کم ارج تر نبود. لحظه ای که شبح مرگ بر چهره او سایه افکنده بود به پیامبر چنین می گوید: «ای رسول خدا ...... من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم. از من در گذر و اگر اکنون، دل در طلب چیزی داشته باشم، خشنودی توست.»
کلمات بر لبان پاکش می لغزد و آخرین نفسهایش را با خشوع و ایمان بر می آورد ...... خدا خدیجه را رحمت کند. آن نمونه بارز زن مسلمان که برای عقیده و رسالتش پیکار کرد.
86/6/2
12:48 ع
فضیلت ماه شعبان
در فضیلت و اعمال ماه شعبان است بدانکه شعبان ماه بسیار شریفى است و منسوب است به حضرت سید انبیاءصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله و آن حضرت این ماه را روزه مى داشت و وصل مى کرد به ماه رمضان و مى فرمود شعبان ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بدارد بهشت او را واجب شود و از حضرت صادق علیه السلام روایت است که چون ماه شعبان داخل مى شد حضرت امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مى نمود و مى فرمود اى گروه اصحاب من مى دانید این چه ماهى است این ماه شعبان است و حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله مى فرمود شعبان ماه من است پس روزه بدارید در این ماه براى محبّت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود بحقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست سوگند یاد مى کنم که از پدرم حسین بن على عَلیهَاالسَّلام شنیدم که فرمود شنیدم از امیرالمؤ منین علیه السلام که هر که روزه دارد شعبان را براى محبّت پیغمبر خدا و تقرّب بسوى خدا دوست دارد خدا او را و نزدیک گرداند او را به کرامت خود در روز قیامت و بهشت را براى او واجب گرداند و شیخ روایت کرده از صفوان جمال که گفت فرمود به من حضرت صادق علیه السلام که وادار کن کسانى را که در ناحیه و اطراف تو هستند بر روزه شعبان گفتم فدایت شوم مگر مى بینى در فضیلت آن چیزى فرمود بلى بدرستى که رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله هرگاه مى دید هلال شعبان را امر مى فرمود مُنادى را که ندا مى کرد در مدینه اى اهل مدینه من رسولم از جانب رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله بسوى شما مى فرماید آگاه باشید بدرستى که شعبان ماه من است پس خدا رحمت کند کسى را که یارى کند مرا بر ماه من یعنى روزه بدارد آن را پس گفت حضرت صادق علیه السلام که امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرمود که فوت نشد از من روزه شعبان از زمانى که شنیدم منادى رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله ندا کرد در شعبان و فوت نخواهد شد از من تا مدتى که حیات دارم ان شاء الله تعالى پس مى فرمودکه روزه دو ماه که شعبان و رمضان باشد توبه و مغفرت است از خدا و روایت کرده اسماعیل بن عبد الخالق که گفت بودم نزد حضرت صادق علیه السلام که در میان آمد ذکر روزه شعبان حضرت فرمود که در فضیلت روزه شعبان چنین و چنان است حتى آنکه مردى مرتکب خون حرام مى شود پس روزه مى گیرد شعبان را نفع مى بخشد او را و آمرزیده مى شود و بدانکه اعمال این ماه شریف بر دو قِسم است اعمال مشترکه و اعمال مختصه
اعمال مشترکه ماه شعبان
-----
آن چند امر است اوّل هر روز هفتاد مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ دوّم هر روز هفتاد مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ و در بعضى روایات الْحَىُّ الْقَیُّومُ پیش از الرَّحْمنُ الرَّحیمُ است و عمل به هر دو خوبست و از روایات مستفاد مى شود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هرکه هر روز از این ماه استغفار کند هفتاد مرتبه مثل آنست که هفتاد هزار در ماههاى دیگر استغفار کند سوّم تصدّق کند در این ماه اگرچه به نصف دانه خرمایى باشد تا حق تعالى بدن او را برآتش جهنّم حرام گرداند از حضرت صادق علیه السلام منقول است که از آن جناب سؤ ال کردند از فضیلت روزه رجب فرمود چرا غافلید از روزه شعبان راوى عرض کرد یابن رَسول الله چه ثواب دارد کسى که یک روز از شعبان را روزه بدارد فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست عرض کرد یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست فرمود تصدّق و استغفار هر که تصدّق کند در ماه شعبان حق تعالى آن را تربیت کند همچنانکه یکى از شما شتر بچّه اش را تربیت مى کند تا آنکه در روز قیامت برسد به صاحبش در حالتى که بقدر کوه اُحُد شده باشد چهارم در تمام این ماه هزار بار بگوید لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَلانَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ که ثواب بسیار دارد از جمله آنکه عبادت هزار ساله در نامه عملش بنویسند پنجم در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه توحید و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد تا حق تعالى برآورد هر حاجتى که دارد از امر دین و دنیاى خود و روزه اش نیزفضیلت دارد و روایت شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان زینت مى کنند آسمانها را پس ملائکه عرض مى کنند خداوندا بیامرز روزه داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان و در خبر نبوى است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد حقّتعالى بیست حاجت ازحوائج دنیا وبیست حاجت ازحاجتهاى آخرت او را برآورد ششم در این ماه صلوات بسیار فرستد
پیام رسان
منتظران چشم به راه آمدنش هر لحظه زمین قلبهایشان را با یادش آب و جارو می کنند و دیده ی خویش را به سمت خانه ی دوست تنگ تر می نمایند. شاید زیباترین لحظه ی تاریخ را با قاب دیدگانشان به تصویر در آورند. این همان چیزی است که هر جمعه در دعای ندبه از تارهای وجودشان به مولای خویش عرضه می دارند: متی ترانا و نراک