87/5/13
8:21 ص
| ||
|
86/6/25
9:42 ص
احکام روزه
از کتاب رساله تحریرالوسیله-حضرت امام خمینی(ره)
گفتار پیرامون آنچه که روزه دار باید از آن امساک کند
مساءله 1 - بر روزه دار واجب است از چند چیز خوددارى کند: اول و دوم خوردن و نوشیدن ، حال چه اینکه خوردنى متعارف مانند آب و نان باشد و چه اینکه مانند ریگ و شیره درخت و امثال آن خوردنش معمول و معتاد نباشد که خوردن و نوشیدن آن روزه را باطل مى کند هرچند اندک باشد مانند یکدهم دانه گندم و یک دهم قطره آب .
مساءله 2 - در خوردن و نوشیدن معیار صدق آنست هرچند که بطور غیر متعارف باشد، بنابراین اگر از راه بینى آب را بجوف خود برساند باز نوشیدن بر آن صادق است هرچند که بنحو غیر متعارف بوده .
سوم : جماع کردن است چه اینکه موطوء زن باشد و چه مرد انسان باشد با حیوان از قسمت جلو با او جماع شود و از عقب زنده باشد یا مرده صغیر باشد یا کبیر، روزه دار شخص وطى کننده باشد و یا موطوء پس در همه این شقوق اگر روزه دار این عمل را عمدا انجام دهد، روزه اش باطل است ، هرچند منى خارج نشده باشد. و اما اگر از روى فراموشى انجام داده باشد ضررى به روزه اش نمى زند و همچنین در صوتیکه او را مجبور به این عمل کرده باشند به روزه اش نمى زند و همچنین در صورتیکه او را مجبور به این عمل کرده باشند به نحوى که بکلى اختیار را از او سلب کرده باشند و اما در صورت اکراه (که او خودش راضى به این عمل نیست لکن اکراه غیر هم بحدى نیست که او را بکلى بى اختیار کند) اگر جماع کند روزه اش است . و در دو صورت فراموشى و اجبار اگر در اثناء که اگر لحظه اى در این کار تاءخیر بیندازد روزه اش باطل مى شود و اگر تنها قصد بازى با ران همسر خود داشته ولى بدون اینکه قصد ادخال داشته باشد دخولى صورت بگیرد روزه اش باطل نیست و همچنین اگر قصد ادخال داشته باشد ولى تحقق نیابد براى اینکه قبلا گذشت که قصد مفطر به تنهایى مفطر نیست ، و جماع محقق مى شود به غایب شدن حشفه (سرآلت )و یا بمقدار آن از کسیکه حشفه او قطع شده بلکه بعید نیست که مسماى دخول آلت در فرج از چنین کسى در بطلان روزه اش کافى باشد هرچند که بمقدار حشفه نباشد.
چهارم : انزال منى بوسیله استمناء و بخود چسباندن همسر و غیر همسر یا بوسیدن او و یا بازى کردن با ران او و یا هر کارى دیگر نظیر اینها که بمنظور انزال منى انجام مى شود، ولى اگر قصد انزال منى نداشته باشد ولکن عادتش چنین است که اگر یکى از این کارها را بکند منى از او خارج مى شود و خارج هم شد، روزه اش را باطل مى کند و اگر کاریکه موجب انزال منى است نکرد و یا اگر کرد بر حسب عادتش موجب انزال نبود و بى اختیار و بدون قصد از او خارج شد روزه اش باطل نمى شود.
مساءله 3 - کسیکه در روز محتلم شده استبراء بوسیله بول و یا بوسیله دست کشیدن براى او مانعى ندارد هرچند که موجب بیرون آمدن بقایاى منى شود. البته این در صورتى است که استبراء را قبل از غسل انجام دهد و اما اگر بعد از غسل انجام دهد و بداند که با این عمل بار دیگر جنب مى شود احتیاط آنستکه آنرا ترک کند بلکه لزوم ترک آن خالى از قوت نیست و اگر قبل از خارج شدن منى از خواب بیدار شود لازم نیست از بیرون آمدن آن جلوگیرى کند مخصوصا در صورتیکه این عمل باعث حرج و یا ضرر باشد.
پنجم : باقى ماندن عمدى بر جنابت تا صبح در ماه رمضان و در روزه قضاء رمضان بلکه اقوى آنستکه در قضاء رمضان باقیماندن بر جنابت تا صبح روزه را باطل مى کند هرچند که از روى عمد نباشد همچنانکه در روزه رمضان اگر غسل را در شب فراموش کند و یک یا چند روز با آن حال روزه بگیرد اقوى آنستکه همه روزه هایش باطل است ، بلکه نزدیکتر به احتیاط آنستکه روزه غیر رمضان از قبیل نذر معین و امثال آنرا نیز به روزه رمضان ملحق نموده این حکم (یعنى باطل بودن روزه در صورت فراموشى غسل در شب ) را در آن موارد نیز جارى بدانیم هر چند که اقوى آنستکه ملحق نباشد مگر خصوص قضاء رمضان که احتیاط در خصوص آن ترک نشود، و اما غیر رمضان و قضاء آن از روزه هاى واجب چه معین و چه غیر معین و چه روزه هاى مستحب در باطل شدنش بخاطر بقاء عمدى بر جنابت تا صبح اشکال هست نزدیکتر به احتیاط همین است که آنرا باطل حساب کنیم ، مخصوصا در روزه اى که وقت آن وسیع است ولى اقوى باطل نبودن آنست مخصوصا روزه مستحبى .
مساءله 4 - کسیکه علم دارد به اینکه وقت گنجایش غسل و یا تیمم را ندارد و با این حال خود را جنب مثل کسى استکه عمدا بر جنابت باقى بماند و اما اگر تنها بقدر وقت دارد جنب کردن شخص خود را معصیت است ولى روزه اش با تیم صحیح است و نزدیکتر به احتیاط آنستکه روزه آنروز را قضاء کند.
مساءله 5 - اگر به گمان اینکه وقت وسعت دارد خود را جنب کند و بعد معلوم شود که وقت نداشته چیزى بر او نیست ، البته این در صورتى است که مراعات وقت را کرده باشد (یعنى از وقت تفحص نموده باشد و اما اگر بدون مراعات و بصرف گمان بقاء وقت خود را جنب کند و معلومش وقت باقى نبوده باید روزه آنروز را قضا کند.
مساءله 6 - باقى ماندن عمدى بر حدث حیض و نفاس تا طلوع فجر مانند بقاء عمدى بر جنابت روزه را باطل مى کند پس زن و نفساء اگر قبل از فجر پاک شدند واجب است غسل یا تیمم نموده داخل صبح شوند و با ترک عمدى غسل و یا تیمم روزه آندو باطل است .
و نیز در صحت روزه زن مستحاضه شرط است که غسلهاى روزانه که براى خواندن نماز واجب است را انجام دهد اما غسلهایى که براى خواندن نماز واجب نیست (مانند غسلیکه پس از برطرف شدن حالت استحاظه بر زن واجب است )ترکش روزه را باطل نمى کند پس اگر زنى قبل از خواندن نماز صبح و یا ظهر و عصر استحاضه اى دید که غسل را بر او واجب مى کند یعنى استحاضه متوسطه و کثیره و غسل نکرد روزه اش باطل است بخلاف آنکه بعد از خواندن نماز ظهر و عصر استحاضه ببیند که اگر غسل آنرا در روز ترک کند روزه اش باطل نمى شود و زن مستحاضه باید این احتیاط را ترک نکند که براى صحت روزه امروزش غسل شب گذشته را براى نماز انجام داده باشد و غسلیکه براى نماز انجام داده باشد و غسلیکه براى نماز صبح یا نافله شب انجام مى دهد کافى از این غسل است و بنابراقوى روزه اش صحیح است .
مساءله 7 - کسیکه نه آب دارد تا غسل کند و نه خاک تا تیمم نماید، باقیماندن بر جنابت و یا حیض یا نفاسش روزه اش را باطل نمى کند ولى در جائیکه بقا بر جنابت هرچند غیر عمدى روزه را باطل مى کند مانند روزه قضاء رمضان ظاهرا از شخص مورد بحث یعنى فاقد آب و خاک را نیز باطل مى کند.
مساءله 8 - در صحت روزه غسل مس میت شرط نیست همچنانکه دست زدن به میت در اثناء روز، باعث بطلان آن نمى شود.
مساءله 9- کسیکه بخاطر نداشتن آب و یا عذرى دیگر از اعذاریکه باعث تیمم است هرچند که مانند تنگى وقت باشد نمى تواند غسل کند باید براى روزه اش تیمم کند پس اگر چنین کسى بدون تیمم داخل در صبح شود مثل کسى است که بدون غسل داخل صبح شده ولى واجب نیست که بعد از تیمم بیدار بماند تا صبح شود هر چند که این کار به احتیاط نزدیکتر است .
مساءله 10 - اگر بعد از طلوع فجر از خواب بیدار شود و بفهمد که محتلم شده اگر بداند که جنابتش در شب بوده در صورتیکه وقت روزه اش تنگ باشد (مانند روزه رمضان و نذر معین ) روزه اش صحیح است مگر آن که روزه اش قضاء رمضان باشد که نزدیکتر به احتیاط آنست که هم آنروز را روزه بدارد و هم عوض آنرا روزه بگیرد، هرچند که اکتفاء بآوردن عوض آن بعد از رمضانیکه دارد فرا مى رسد خالى از قوت نیست ، و اما اگر وقتش تنگ نباشد در صورتى که روزه اش قضاء رمضان باشد باطل و اگر غیر آن و یا روزه مستحبى باشد صحیح است ، چیزیکه هست نزدیک تر به احتیاط آنست که این دو را نیز ملحق بقضاء موسع بداند که بعد از طلوع فجر بوده روزه اش باطل نیست چه اینکه وقت آن تنگ باشد یا نباشد و چه اینکه روزه اش مستحبى باشد یا نباشد و بر او واجب نیست که در غسل کردن شتاب کند، همچنانکه بر هر کسى که در روز بدون اختیار جنب شود واجب نیست هرچند که به احتیاط نزدیکتر است .
مساءله 11 - کسیکه در شب ماه مبارک رمضان جنب شده در صورتیکه احتمال بیدار شدن قبل از صبح را بدهد مى تواند قبل از غسل کردن بخوابد حتى اگر یک بار و یا دوبار و بلکه بیشتر بیدار شود مخصوصا اگر بیدار شدن عادت او باشد خوابیدن مجددش حرام نیست هرچند که احتیاط شدید در این است که از خوابیدن بار دوم و بیشتر پرهیز نماید، و اگر با احتمال بیدار شدن خوابید ولى تا طلوع فجر بیدار نشد در صورتیکه هنگام خوابیدن نیتش این بوده که اگر هم بیدار شد غسل نکند و یا تردید داشته که غسل بکند یا نه و یا اصلا بدون نیت و بناگذارى خوابیده و این نداشتن نیت نه از تردید و نه از غفلت در اینصورت حکم کسى را را دارد که عمدا باقى بر جنابت مانده و بر او واجب است قضاء روزه و کفاره آن که تفصیلش مى آید، و اگر هنگام خواب بنابراین داشته که در صورت بیدار شدن غسل کند ولى بیدار نشد چیزى بر او نیست نه قضاء و نه کفاره لکن براى کسیکه در خواب محتلم شده اگر بیدار شد و با بناداشتن بر غسل دوباره بخواب رفت و دیگر بیدار نشد تا فجر طلوع کرد سزاوار آنست که با جمع بین روزه آنروز و قضاء آن احتیاط را ترک نکند هر چیز که اقوى صحت روزه او است .
و اگر بیدار شد و براى بار دوم بخواب رفت و تا طلوع فجر بیدار نشد، روزه اش باطل است و آنروز را به منظور رعایت احترام رمضان امساک کند و بعد از رمضان قضاء آن را بگیرد و اگر براى بار دوم نیز بیدار شد و براى نوبت سوم بخواب رفت و در خواب ماند بنابر قول مشهور علاوه بر قضاء کفاره نیز بر او واجب مى شود ولى در وجوب کفاره تردید است و بلکه واجب نبودن آن خالى از قوت نیست لکن ترک احتیاط سزاوار نیست .
و اما اگر هنگام خواب بکلى از غسل کردن غافل بوده نه بنابر غسل کردن داشته و نه بر ترک آن در ملحق کردن این صورت بصورت اول (یعنى صورتیکه بناى بر غسل ندارد )و یا دوم (یعنى صورتیکه بناى برغسل دارد) دو وجه است که وجیه تر ملحق دانستن بصورت دوم است .
ششم : از چیزهایى که روزه دار باید از آن امساک کند دروغ بستن عمدى است بر خدایتعالى و رسولخدا (ص ) وائمه اهل بیت صلوات الله علیهم بنابراقوى و همچنین سایر انبیا و اوصیاء علیهم السلام که احتیاط آنست که روزه دار عمدا به آن حضرات نیز دروغ نبندد، حال چه اینکه این دروغ در امر دین باشد و چه در امر دنیا، چه به زبان باشد و چه به قلم و کتابت و اشاره و کنایه و امثال آن به نحوى که عرف بگوید بخدا و رسول (ص ) دروغ بست بنابراین اگر سائلى از او بپرسد آیا رسول خدا (ص ) فلان کدام را فرموده یا نه ؟ و او بجاى اینکه بگوید نه اشاره کرد آرى و یا بالعکس در جاى آرى اشاره کند که نه روزه اش باطل است ، و همچنین است اگر براستى خبر دهد که رسول خدا (ص ) چنین فرموده و بعد بگوید آنچه گفتم دروغ بود و یا در شب دروغى بآنجناب ببندد و در روز بگوید آنچه در شب نقل کردم راست بود روزه اش فاسد مى شود و احتیاط آن است که در مبطل بودن دروغ بستن حضرات فرق نگذاریم بین دروغ بستن در گفتار و افعال آنان پس اگر به دروغ بگوید: (رسولخدا (ص ) چنین کرده و یا چنین بوده )نیز روزه اش باطل است همچنانکه اگر بدورغ بگوید (رسول خدا چنین فرموده )روزه اش باطل است همه اینها در صورتى است که بطور جدى بآن حضرات دروغ ببندد و اما اگر از در شوخى و مزاح و یا بیهوده سرائى چنین نسبتى را بدهد اقوى آنستکه روزه اش فاسد نیست .
مساءله 12 - اگر خبرى را به اعتقاد راست بودن بدهد بعدا معلوم شود که درست نبوده ضررى بر روزه اش وارد نمى شود، و همچنین اگر بناى بر دروغ بستن داشت و بعدا معلوم شود آنچه گفته راست بوده و روزه اش صحیح است هرچند آگاه باشد به باطل شدن روزه با دروغ بستن .
مساءله 13 - در مبطل بودن دروغ بستن بخدا و رسول (ص ) فرقى نیست بین اینکه خود او این دروغ را جعل کرده باشد و یا دیگرى ، مثل اینکه در بعضى از کتب تاریخ یا اخبار آنرا دیده باشد و او آنرا بدون ذکر کتاب نقل کند و اما اگر بعنوان خبر صاحب کتاب و حکایت از ناقل نقل کند و بگوید فلانى چنین گفت و یا در فلان کتاب چنین آمده روزه اش فاسد نمى شود.
هفتم : فرو بردن تمام سر است در آب بنابراحتیاط واجب روزه را باطل مى کند هر چند که بقیه بدن بیرون از آب باشد و در این مسئله آب مضاف حکم آب مطلق را ندارد هرچند که احتیاط واجب آنست که در نظیر گلاب و مخصوصا اگر بوى آن رفته باشد نیز سرفرو نبرد و اما ریختن آب بر سر عملى شبیه به به آن که عنوان : (سر فرو بردن در آب ) بر آن صادق نیست روزه را باطل نمى کند هرچند که آب بسیار زیاد باشد بلکه فروبردن قسمتى از سر نیز مضر نیست هرچند که منافذ از قبیل چشم و گوش در آن قسمت باشد و همچنین فرو بردن همه سر به نحو تعاقب یعنى به اینکه اول نیمى از سر را فرو ببرد و بعد آنرا خارج ساخته و نیم دیگر را فرو ببرد ضررى به روزه نمى رساند.
مساءله 14 - اگر به گمان اینکه سرش در آب فرو نمى رود خود را در آب بیندازد و بى اختیار و بدون اینکه عادت اقتضا کند سرش زیر آب برود روزه اش باطل نمى شود و اما اگر عادتا سر در آب فرو مى برد (یعنى به نحوى خود را در آب افکنده که عادتا سرش زیر آب مى رود )در صورتیکه توجه به این معنا داشته بنابر احتیاط واجب حکم عمد را دارد. مگر آنکه یقین داشته که سرش در آب فرو نمى رود.
مساءله 15 - اگر روزه دار به نیت غسل سر در آب فرو ببرد پس اگر روزه اش مستحبى است یا واجبى است که وقت آن تنگ نیست روزه اش باطل است ولى غسلش صحیح است و اما اگر روزه اش واجب معین باشد (مثل روزه ماه رمضان و یا نذر معین )در صورتیکه در همان اولین لحظه اى که تمام سر در آب فرو مى رود قصد غسل کند هم روزه اش باطل است و هم غسلش البته بطلان غسلش محل تاءمل نیز هست واگر بعد از آن لحظه و یا هنگام بیرون آوردن سر نیت غسل کند روزه اش باطل و غسلش صحیح است ، البته این در روزه غیر رمضان است و اما در روزه رمضان هم غسل باطل مى شود و هم روزه مگر آنکه در همان حال که سر زیر آبست از معصیت سر در آب فرو بردن و روزه را باطل کردن توبه کند و با سر بیرون آوردن نیت غسل نماید که در اینصورت غسلش صحیح است .
هشتم : از چیزهایى که روزه را باطل مى کند رساندن غبار غلیظ بحلق است . بلکه نزدیکتر به احتیاط آنستکه بگوئیم غبار غلیظ نیز روزه را باطل مى کند هرچند که اقوى آنست که باطل نمى کند و در رساندن غبار فرقى نیست بین اینکه خودش با جاروب کردن و امثال آن غبار بلند کند و یا آنکه دیگرى و یا طوفان و باد بلند شود و روزه دار مواظبت ننموده و هیچ تحفظى براى جلوگیرى از فرورفتن آن در حلق انجام ندهد، و اما باطل شدن روزه در جائیکه جلوگیرى از آن ممکن نیست محل تاءمل است و در صورتیکه فراموش کرده باشد که روزه است و یا از آن غفلت کرده باشد و یا فرورفتن غبار قهرى و بى اختیار باشد و یا خیال کند غبار بحلقش نمى رود روزه اش باطل نمى شود مگر آنکه غبار در فضاى دهانش جمع شده باشد و اختیارا آنرا ببلعد.
واقوى ملحق نبودن بخار است ، به غبار مگر آنکه درفضاى دهان مبدل به آب شود و آنرا فرو ببرد همچنانکه اقوى محلق شدن دود است به غبار، بله کشیدن سیگار و امثال آن حکم غبار غلیظ را دارد، بنابر احتیاط واجب .
نهم : از امورى که روزه را باطل مى کند تنقیه کردن با مایع است هرچند که بخاطر بیمارى وامثال آن باشد و اما شیاف با جامدیکه در مداوا بکار مى رود ضررى بروزه نمى رساند و اما شیاف امثال تریاک که براى معتادین حکم غذا را دارد و یا نعشه مى آورد اشکال دارد و مکلف احتیاط را ترک ننموده از آن اجتناب نماید و همچنین هرچیز دیگرى که مانند غذا از این راه نیرو به بدن مى رساند بلکه چیزهایى هم که از غیر آن را غذا به بدن برساند همین طور است مانند آمپولهاى غذائى ولى اگر تزریق آمپول براى مداوا باشد ضررى ندارد همچنانکه اگر دواء از راه زخمى که در بدن است داخل در جوف بدن شود روزه را باطل نمى کند.
دهم : قى ء کردن عمدى است هرچند که روى ناچارى و ضرورت باشد و اما اگر روزه دار بدون اختیار قى ء کند روزه اش باطل نمى شود و مدار در تحقیق آن (یعنى قى کردن ) صدق مسماى آنست و اگر در شب چیزى را ببلعد که برگرداندن آن بصاحبش واجب است و برگرداندن آن مستلزم قى کردن باشد اگر عصیانا قى ء نکند روزه اش صحیح است هرچند که راه بیرون شدن آن چیز منحصر در قى باشد بله اگر فرض کنیم چیزى را بلعیده که شارع قى کردن آن چیز را بعنوان خود آن واجب مى داند (مانند شراب )در صحت و بطلان روزه اش تردید هست هرچند که بنظر مى رسد صحیح باشد.
مساءله 16 - اگر با آروغ زدن چیزى از معده اش خارج مى شود و بفضاى دهان برسد و دوباره بدون اختیار بدرون معده برگردد روزه اش باطل نمى شود، و اما اگر عمدا آنرا فرو ببرد روزه اش باطل نمى شود و قضاء و کفاره بر او واجب مى گردد و براى شخص روزه دار جائز نیست که عمدا و اختیارا آروغ بزند درصورتیکه مى داند اگر آروغ بزند چیزى از معده اش خارج مى شود که عنوان قى بر آن صادق است و یا مى داند که اگر چیزى خارج شود بدون اختیار به معده برمیگردد و اما اگر چنین علمى نداشته باشد و تنها احتمال آن را بدهد عیبى ندارد و در این فرض اگر بخاطر آروغ زدن چیزى بیرون آید وبدون اختیار برگردد روزه اش باطل نمى شود و این وقتى است که عادتش در آروغ زدن بالا آمدن چیزى و فرورفتنش بدون اختیار نباشد و اما اگر عادتش این باشد (یعنى هر وقت آروغ مى زند بدون اختیار چیزى بالا مى آید و فرو مى رود)آنوقت درست بودن روزه اش محل اشکال است و باید که احتیاط را ترک نکند. (هرچند که علم نداشته باشد و تنهات احتمال دهد).
مساءله 17 - روزه با فرو بردن آب دهانت که در دهن جمع مى شود باطل نمى شود هرچند علت جمع شدن آن یادآورى چیزى (مانند ترشى و امثال آن ) باشد و همچنین با فروبردن اخلاط بشرطیکه بفضاى دهان نرسد و بنابراقوى فرقى نیست بین اخلاطیکه از سر مى آید و یا اخلاطیکه از سینه خارج مى شود و اما اگر بفضاى دهان بین احتیاط را ترک نکند و آنرا فرو نبرد واگر از دهان بیرون آید و آنگاه آنرا ببلعد روزه اش باطل است و همچنین است آب دهان ، بلکه اگر سنگریزه اى در دهان داشته باشد و آنرا بیرون آورد و قبل از خشک شدن دوباره بدهان بگذارد و رطوبت آن را با آب دهان فرو ببرد و یا نخ خیاطى را با آب دهان بگذارد و بیرون آورد و دوباره بدهان بگذارد و رطوبتش را فرو ببرد و یا مسواک را در دهان بگذارد و بیرون آورد و دوباره بدهان برده رطوبتش را فرو ببرد و یا هر چیز دیگرى را با آب دهان تر نموده بیرون آورده و دو باره در دهان کرده رطوبت آنرا فرو ببرد روزه اش باطل مى شود ولى اگر در همه این فرضها آب موجود در سنگریزه و نخ مسواک در آب دهان مستهلک شود بطورى که عنوان فرو بردن آب خارجى بر آن صادق نباشد عیبى ندارد و نظیر فرضهاى گذشته چشیدن طعم آبگوشت و جویدن غذا براى بچه یا مرغ و آب باقیمانده از مضمضمه در وضوء است (که چنانچه آنرا فرو ببرد روزه را باطل مى کند مگر آنکه بقدرى کم باشد که در آب دهان مستهلک شده باشد)و همچنین جویدن سقز عیبى سقز عیبى ندارد هر چند که طعم آنرا در آب دهانش احساس کند مگر آنکه علت احساس طعم سائیده شدن و آب شدن اجزاء آن در دهان باشد (که در اینصورت فرو بردن آب دهان روزه را باطل مى کند).
مساءله 18 - همه این ده چیزیکه گفتیم روزه را باطل مى کند غیر از بقاء بر جنابت که تفصیلش گذشت وقتى موجب بطلان روزه مى شود که عمدا سر بزند نه نسیانا و یا بدون قصد که اگر و یا از روى فراموشى مرتکب شده باشد بین اقسام عمد نیست چه عالم بحکم باشد و چه جاهل ، جاهل هم چه مقصر باشد و چه قاصر البته درجاهل قاصر حکم ببطلان ازباب احتیاط است ، یکى دیگر از صور عمد این است که مکلف فراموش کرده باشد که روزه است و مفطرى انجام داده آنگاه متوجه شود که روزه است بعد بخیال اینکه روزه اش باطل است بار دیگر مفطراتى را عمدا مرتکب شود.
و اما کسیکه مجبور بخوردن چیزى شود، بطوریکه اختیار از او سلب شده باشد مثل اینکه او را بخوابانند و چیزى را در حلقش کنند روزه اش باطل نیست بخلاف مکروه یعنى کسیکه او را تهدید کنند اگر نخورى چنین و چنانت مى کنیم و او با دست خود طعام را بدهان بگذارد و فرو ببرد که او روزه اش باطل است و اگر از مخالفین در مذهبش تقیه کند یعنى کارى کند که در مذهب آنان از نظر فتوى و یا حکم مفطر نیست روزه اش صحیح است پس اگر بعنوان تقیه مفطرى را انجام دهد که مخالفین آنرا مفطر نمى دانند روزه اش صحیح است بنابراقوى . همچنین است اگر قبل از برطرف شدن سرخى مشرق افطار و بمنظور حفظ تقیه بحکم حاکم آنان که بر حسب موازین شرعیه خودشان گفته اند امروز عید است افطار کند روزه اش باطل نمى شود و قضاء بر او واجب نیست بشرطى که خودش برشک باقى باشد. بله اگر یقین داشته باشد که حکم قضاة آنان به اینکه امروز عید فطر است مخالف واقع است باید از یکسو براى حفظ تقیه آن آن روز را افطار کند و از سوى دیگر احتیاطا قضائش را بجاى آورد.
86/6/25
9:22 ص
قال الباقر علیه السلام:
بنى الاسلام على خمسة اشیاء، على الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایه.
امام باقر علیه السلام فرمود:
اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).فروع کافى، ج 4 ص 62، ح 1
قال الصادق علیه السلام:
انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.
من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1
قال امیرالمومنین علیه السلام:
فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلقامام على علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
نهج البلاغه، حکمت 252
قال الرضا علیه السلام:
انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخر.
امام رضا علیه السلام فرمود:
مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.
وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10
قال رسول الله صلى الله علیه و آله لکل شیئى زکاة و زکاة الابدان الصیام.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.
الکافى، ج 4، ص 62، ح 3
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
الصوم جنة من النار.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»
الکافى، ج 4 ص 162
الصوم فى الحر جهاد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
بحار الانوار، ج 96، ص 257
قال امیرالمومنین علیه السلام
صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام.
امیرالمومنان على علیه السلام فرمود:
روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزههاست.
غرر الحکم، ج 1 ص 416 ح 64
قال امیرالمومنین علیه السلام
الصیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب.
امام على علیه السلام فرمود:
روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنى و نوشیدنى پرهیز مىکند.
بحار ج 93 ص 249
قال امیرالمومنین علیه السلام
صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.
امام على علیه السلام فرمود:
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.
غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح 80
قال الصادق علیه السلام
اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک.
امام صادق علیه السلام فرمود:
آنگاه که روزه مىگیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز کند.»
الکافى ج 4 ص 87، ح 1
عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها
ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.
حضرت زهرا علیها السلام فرمود:
روزهدارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزهاش به چه کارش خواهد آمد.
بحار، ج 93 ص 295
قال الباقر علیه السلام
لا صیام لمن عصى الامام و لا صیام لعبد ابق حتى یرجع و لا صیام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصیام لولد عاق حتى یبر.
امام باقر علیه السلام فرمود:
روزه این افراد کامل نیست:
1 - کسى که امام (رهبر) را نافرمانى کند.
2 - بنده فرارى تا زمانى که برگردد.
3 - زنى که اطاعتشوهر نکرده تا اینکه توبه کند.
4 - فرزندى که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.
بحار الانوار ج 93، ص 295.
قال امیرالمومنین علیه السلام
کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.
امام على علیه السلام فرمود:
چه بسا روزهدارى که از روزهاش جز گرسنگى و تشنگى بهرهاى ندارد و چه بسا شب زندهدارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمىبرد.
نهج البلاغه، حکمت 145
عن الصادق علیه السلام فى قول الله عزوجل
«واستعینوا بالصبر و الصلوة»
قال: الصبر الصوم.
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، صبر، روزه است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 298، ح 3
قال الصادق علیه السلام
صدقه درهم افضل من صیام یوم.
امام صادق علیه السلام فرمود
یک درهم صدقه دادن از یک روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 218، ح 6
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى
الصوم لى و انا اجزى به
رسول خدا فرمود خداى تعالى فرموده است:
روزه براى من است و من پاداش آن را مىدهم.
وسائل الشیعه ج 7 ص 294، ح 15 و 16 ; 27 و 30
قال رسول الله صلى الله علیه و آله
من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقهاش باز دارد برخداست که به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.
بحار الانوار ج 93 ص 331
قال رسول الله صلى الله علیه و آله
طوبى لمن ظما او جاع لله اولئک الذین یشبعون یوم القیامة
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
خوشا بحال کسانى که براى خدا گرسنه و تشنه شدهاند اینان در روز قیامتسیر مىشوند.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 299، ح2.
قال الصادق علیه السلام
من صام لله عزوجل یوما فى شدة الحر فاصابه ظما و کل الله به الف ملک یمسحون وجهه و یبشرونه حتى اذا افطر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس که در روز بسیار گرم براى خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مىگمارد تا دستبه چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامى که افطار کند.
الکافى، ج 4 ص 64 ح 8; بحار الانوار ج 93 ص 247
قال الصادق علیه السلام
للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه
امام صادق علیه السلام فرمود:
براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است:
1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)
وسائل الشیعه، ج 7 ص 290 و 294 ح6 و 26.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله
ان للجنة بابا یدعى الریان لا یدخل منه الا الصائمون.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
براى بهشت درى استبنام (ریان) که از آن فقط روزه داران وارد مىشوند.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 295، ح31.
معانى الاخبار ص 116
قال الکاظم (علیه السلام)
دعوة الصائم تستجاب عند افطاره
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
دعاى شخص روزهدار هنگام افطار مستجاب مىشود.
بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33.
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)
الشتاء ربیع المومن یطول فیه لیله فیستعین به على قیامه و یقصر فیه نهاره فیستعین به على صیامه.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:
زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانىاش براى شب زندهدارى واز روزهاى کوتاهش براى روزه دارى بهره مىگیرد.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 302، ح 3.
قال الصادق (علیه السلام)
من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلک صیام ثلاثة ایام من کل شهر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس کار نیکى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.
وسائل الشیعه، ج 7، ص 313، ح 33
قال الکاظم (علیه السلام)
رجب نهر فى الجنه اشد بیاضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام یوما من رجب سقاه الله من ذلک النهر.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
رجب نام نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر به او مىنوشاند.
من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 56 ح 2
وسائل الشیعه ج 7 ص 350 ح 3
من صام ثلاثة ایام من اخر شعبان و وصلها بشهر رمضان کتب الله له صوم شهرین متتابعین.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل کند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برایش محسوب مىکند.
وسائل الشیعه ج 7 ص 375،ح 22
قال الصادق (علیه السلام)
من فطر صائما فله مثل اجره
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هر کس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.
الکافى، ج 4 ص 68، ح 1
قال الکاظم (علیه السلام)
فطرک اخاک الصائم خیر من صیامک.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
الکافى، ج 4 ص 68، ح 2
قال الصادق (علیه السلام)
من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه
امام صادق (علیه السلام)فرمود:
هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا مىشود
وسائل الشیعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5
من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 73، ح 9
قال امیرالمومنین
شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى
امام على (علیه السلام) فرمود:
رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 266، ح 23.
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)
... و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:
رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.
بحار الانوار، ج 93، ص 342
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)
ان ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر لیلة منه
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:
درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مىشود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.
بحار الانوار، ج 93، ص 344
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)
لو یعلم العبد ما فى رمضان لود ان یکون رمضان السنة
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:
اگر بنده «خدا» مىدانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتى وجود دارد] دوست مىداشت که تمام سال، رمضان باشد.
بحار الانوار، ج 93، ص 346
قال الرضا (علیه السلام)
من قرا فى شهر رمضان ایة من کتاب الله کان کمن ختم القران فى غیره من الشهور.
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند.
بحار الانوار ج 93، ص 346
قال الصادق (علیه السلام)
راس السنة لیلة القدر یکتب فیها ما یکون من السنة الى السنة.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مىشود.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 258 ح 8
قیل لابى عبد الله (علیه السلام)
کیف تکون لیلة القدر خیرا من الف شهر؟ قال: العمل الصالح فیها خیر من العمل فى الف شهر لیس فیها لیلة القدر.
از امام صادق (علیه السلام) سوال شد:
چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟
حضرت فرمود: کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 256، ح 2
قال الصادق (علیه السلام)
التقدیر فى لیلة تسعة عشر و الابرام فى لیلة احدى و عشرین و الامضاء فى لیلة ثلاث و عشرین.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مىگیرد و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیستسوم.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 259
عن فضیل بن یسار قال:
کان ابو جعفر (علیه السلام) اذا کان لیلة احدى و عشرین و لیلة ثلاث و عشرین اخذ فى الدعا حتى یزول اللیل فاذا زال اللیل صلى.
فضیل بن یسار گوید:
امام باقر (علیه السلام) در شب بیست و یکم و بیستسوم ماه رمضان مشغول دعا مىشد تا شب بسر آید و آنگاه که شب به پایان مىرسید نماز صبح را مىخواند.
وسائل الشیعه، ج 7، ص 260، ح 4
قال الصادق (علیه السلام)
ان من تمام الصوم اعطاء الزکاة یعنى الفطرة کما ان الصلوة على النبى (صلى الله علیه و آله) من تمام الصلوة.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) کمال نماز است.
وسائل الشیعه، ج 6 ص 221، ح 5
86/6/23
10:55 ص
روزه فقط امساک از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه شرائطى دیگر هم همراه آن است، تعهد و مسؤولیتهاى انسان در برابر روزه، زیاد است.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: لاصیام لمن عصى الامام، ولا صیام لعبد آبق حتى یرجع، ولا صیام لامراة ناشزة حتى تتوب، ولا صیام لولد عاق حتى یبر، (1) روزه نیست براى کسى که امام و پیشواى خود را نافرمانى کند و از او اطاعت ننماید، و صحیح نیست روزه عبد فرارى، تا مراجعت کند و به خدمت باز نگردد، و روزه زن ناشزه درست نمىباشد تا توبه کند و در اختیار همسرش قرار گیرد و همچنین روزه فرزند عاق شده پدر و مادر تا خوب نشود و اصلاح نگردد، مورد قبول قرار نمىگیرد، و روزه به حساب نمىآید. یکى از ابعاد سیاسى این حدیث شریف، اطاعت و فرمانبرى پیروان و رهروان مسلمان از راهبر و پیشواى مذهبى است. فاطمه سلام الله علیها در آداب روزهدار مىفرماید:
عن جعفر بن محمد عن آبائه عن فاطمه (علیهم السلام): «انها قالت: ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.» (2)
جعفربن محمد علیهماالسلام از آباء گرامیش از فاطمه دخت گرامی رسول الله صلى الله علیهم اجمعین روایت مىنماید: که حضرت زهرا (علیها السلام) فرمود: صائم با روزه خویش کارى نکرده (یعنى حق روزه را ادا نکرده) مادامی که زبان و گوش و چشم و جوارحش را از (آنچه که بر آنها حرام است) حفظ نکرده باشد.
یعنى روزه یک مسماى واقعى از حفظ شکم از کل خوردنیها و نوشیدنیها و مبطلات دیگر و خلاصهاى از اجتناب از گناهان و معصیت خداوند مىباشد، زیرا روزهدار بدون پرهیز از تمامى محرمات روزه واقعى را در خویش تحقق نبخشیده است.
اگر چه امروز فقهاى عالىمقام این موارد را مبطل روزه و وضوء نمىدانند زیرا کمتر کسى است در زمان ما و فرهنگ طاغوتزده و غربزده ما از این اوصاف رذیله بپرهیزد، آن خصال پنجگانه از بیان پیامبر گرامى اسلام چنین است: «خمس خصال یفطرن الصائم، و ینقضن الوضوء الکذب، و الغیبة و النمیمة، و النظر بشهوة، و الیمین الکاذبة.» (3)
پنج صفت است که روزه را باطل و وضوء را مىشکند، دروغ و غیبت و سخنچینى و نظر شهوت انگیز، و قسم دروغ.
این اوصاف، به راستى اثر معنوى و روحانى روزه و وضوء که یک عبادت است در اسلام خنثى مىکند، و اجر و ثواب روزه و وضوء را نابود مىنماید.
در صحف ادریس علیه السلام است: «اذا دخلتم فى الصیام فطهروا نفوسکم من کل دنس و نجس و صوموا لله بقلوب خالصة صافیة منزهة عن الافکار السیئة و الهواجس المنکرة فان الله سیحبس القلوب اللطخة و النیات المدخولة و مع صیام افواهکم من الماکل، فلتصم جوارحکم من الماثم فان الله لایرضى منکم ان تصوموا من المطاعم فقط لکن من المناکیر کلها و الفواحش باسرها.» (4) حضرت ادریس پیامبر در صحف خویش فرمود: هر گاه وارد ماه صیام شدید، پس خویشتن را از هر پلیدى و ناپاکى پاک سازید، (درون خود را براى پذیرش عبادت ویژه خداوند پاکسازى نمائید) و روزه بگیرید براى خداوند با قلبى خالص و نورانى و پاک از فکرهاى بد، و صداهاى نامفهوم و بىمعنى و زشت، زیرا خداوند حبس مىنماید دلهاى ناپاک و نیتهاى غیر خالص شما را و دهنهاى شما نباید فقط با امساک از خوردنیها صائم و روزهدار باشد. بلکه باید جوارح شما از گناهان نیز روزه باشد (یعنى اعضاء شما هم باید از معصیت خدا امساک نماید) و همانا خداوند راضى نمىگردد و خشنود نمىشود از شما به این که فقط از خوردنیها پرهیز کنید، بلکه از کل منکرات و زشتیها باید پرهیز نمائید تا آنجا که تغییر حالت پیدا کنید.
امام رضا علیه السلام فرمود: «اجتنبوا الغیبة غیبة المؤمن، و احذرو النمیمة، فانهما یفطران الصائم ولا غیبة الفاجر و شارب الخمر و اللاعب بالشطرنج و القمار.» (5)
از غیبت مؤمن اجتناب کنید، و از نمامى بپرهیزید، به راستى که غیبت و نمامى روزه صائم را باطل مىنماید، (و اثرات و ثواب روزه را زایل مىگرداند)، ولى از فاجر و شارب الخمر و شطرنجباز و قمار باز غیبتى نیست، (یعنى آنان از خود هتک حرمت نمودهاند، و آبرو از خویش بردهاند).
از فقه الرضا (علیه السلام) روایت شده که حضرت رضا علیه السلام در رابطه با شرائط روزه و روزهدارى چنین فرمود: «واعلم یرحمک الله ان الصوم حجاب ضربه الله عزوجل على الالسن و الاسماع و الابصار و سائر الجوارح لما له فى عادة من شره و طهارة تلک الحقیقة حتى یستر به من النار، و قد جعل الله على کل جارحة حقا للصیام فمن ادى حقها کان صائما و من ترک شیئا منها نقص من فضل صومه بحسب ما ترک منها.» (6)
بدان (اى روزهدار) خداى رحمتت کند، که به راستى روزه ستر و حجابى است، که خداوند او را بر زبانها و گوشها و چشمها و سائر جوارح زده است، هر گاه معتاد بر زشتیها و شر و فساد باشند، (چون زبان و گوش و چشم و سایر جوارح هر گاه تحت کنترل دقیق ایمان و دین شخص باشند، از شر آنان کاملا در امان مىباشد) که طهارت (و حجاب صوم) بر اسماع و ابصار و غیره، او را از آتش جهنم مىپوشاند و حجابى محکم از آتش براى او خواهند شد. به تحقیق خداوند بر هر «آدم» خستهاى براى روزه گرفتن حقى مقرر فرموده است، پس اگر آن حق را اداء کند (و به خوبى حق روزهدارى را به جاى آورد) هر آینه صائم و روزهدار است، (یعنى به جاى آورده حق روزه را) و هر کس بعضى از آن شرایط را ترک نموده، از فضیلت و ثواب روزهاش به قدر و بحسب آنچه ترک کرده کاسته است.
1- وقایع الایام خیابانى، ص 432.
2- بحار الانوار، ج 96، ص 295.
3- نهج الفصاحه، حدیث 1459.
4- نقل از وقایع الایام خیابانى، ص 431.
5- فقه الرضا (علیه السلام).
6- مستدرک الوسائل، نقل از وقایع الایام خیابانى، ص 432.
منبع:
کتاب روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم، ص 72، سیدحسین موسوى راد لاهیجى .
86/6/14
10:52 ص
قال رسول الله (ص) :
إِنَّ ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان ولاتغلق الى آخر لیلة منه(1)
رسول خدا (ص) فرمود: درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرین شب بسته نمى شوند.
قال رسول الله (ص) :
اذا استهلَّ رمضان غلقت أبوابُ النار (2).
رسول خدا (ص) فرمود: هنگامى که هلال ماه رمضان پدیدار گردد, درهاى دوزخ بسته شود.
قال ابوجعفر(ع) :
لکلّ شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان(3).
امام باقر (ع) فرماید: براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است.
عن ابى الحسن على بن موسى الرضا(ع):
من قرأ فى شهر رمضان آیة من کتاب الله کان کمن. ختم القرآن فى غیره من الشهور (4)
امام رضا (ع) :
کسى که در ماه رمضان آیه اى از کتاب خدا(قرآن) را بخواند
.مانند کسى است که در دیگر ماه ها تمام قرآن را خوانده باشد.
86/6/14
10:31 ص
-- خوردن و آشامیدن .
-- دروغ بستن به خدا و پیغمبر (ص ) و جانشینان آن حضرت (ع ).
-- رساندن غبار غلیظ به حلق .
-- فرو بردن تمام سر در آب .
-- قى کردن .
-- آمیزش .
-- استمناء.
-- باقى ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح .
-- اماله کردن با چیزهاى روان .(1)
1- اگر روزه دار عمداً چیزى بخورد یا بیاشامد, روزه اش باطل مى شود هر چند خوردن و آشامیدن آن معمول نباشد; مانند خاک و نفت(2) .
2- اگر کسى عمداً چیزى را که لاى دندانش مانده است فرو برد, روزه اش باطل مى شود(3).
3- فرو بردن آب دهان , روزه را باطل نمى کند, هر چند زیاد باشد.(4)
4- اگر روزه دار به سبب فراموشى (نمى داند روزه است ) چیزى بخورد یا بیاشامد, روزه اش باطل نمى شود.(5)
5- انسان نمى تواند, بخاطر ضعف , روزه را بخورد ولى اگر ضعف او به قدرى است که معمولاً نمى شود آن را
تحمل کرد, خوردن روزه اشکال ندارد.(6)
6- فرو بردن اخلاط سر و سینه , تا به فضاى دهان نرسیده روزه را باطل نمى کند, ولى اگر داخل فضاى دهان
شود, احتیاط واجب آن است که آن را فرو نبرد.(7)
آمپول اگر به جاى غذا نباشد تزریق آن , روزه را باطل نمى کند, هر چند عضو را بى حس کند ولى احتیاط واجب
آن است از آمپولى که به جاى غذا به کار مى رود پرهیز کند.(8)
1- اگر روزه دار غبار غلیظى به حلق برساند, روزه اش باطل مى شود; چه غبار خوراکی ها باشد دمانند آرد, یا غیر خوراکى مانند خاک .
2- در این موارد, روزه باطل نمى شود.
-- به حلق نرسید. (فقط به داخل دهان برسد).
-- بى اختیار به حلق برسد.
-- نمى داند روزه است .
-- شک کند غبار غلیظ به حلق رسیده است یا نه ؟(9)
در تمام موارد زیر, دروغ بستن از روى عمد, به خدا, پیغمبر(ص) یا امام (ع) روزه را باطل مى کند. و بنابر احتیاط
واجب دروغ بستن به حضرت زهرا3و سایر پیامبران : همین حکم را دارد:
ـ در امور دنیوى باشد یا اخروى .
ـ دروغ نسبت به اقوال آنان باشد یا افعال .
ـ با گفتار باشد یا نوشتار یا اشاره یا انجام کارى که از آن , نسبت دروغ فهمیده شود.ـ به صراحت باشد یا کنایه .ـ دروغ را خودش ساخته باشد یا دیگرى .ـ اخبار باشد یا پاسخ به سؤال دیگرى .ـ دروغى که قبلاً گفته , تصدیق کند; یعنى بگوید آنچه گفته ام راست است .ـ راستى که قبلاً گفته است , تکذیب کند.(10)
-- اگر قصد راستگویى داشته باشد و دروغ در آید.
-- اگر قصد دروغگویى داشته باشد و راست در آید.
-- بازگویى دروغى که دیگرى ساخته یا گفته , بر وجه نقل قول یا حکایت اشکال ندارد; مثلاً در حالى که روزه است ب بگوید: یزید گفت : <لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء ولا وحى نزل(11)
فرو بردن تمام سر در آب 1 اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب مطلق فرو برد, روزه اش باطل مى شود. 2- احتیاط واجب آن است که سر را در گلاب فرو نبرد ولى در آبهاى مضاف دیگر در چیزهایى که روان است اشکال ندارد.
3- در این موارد روزه باطل نیست :
-- سهواً سر را زیر آب ببرد.
-- قسمتى از سر را زیر آب ببرد.
-- نصف سر را یکبار و نصف دیگر را بار دیگر در آب فرو برد.
-- بى اختیار در آب بیفتد.
-- شخصِ دیگرى به زور سر او را در آب فرو برد.
-- شک کند تمام سر زیر آب رفته است یا نه ؟(12)
3- اگر در حال روزهء ماه رمضان براى غسل سر را در آب فرو برد, غسل و روزهء او باطل است , مگر آنکه زیر آب دتوبه کند و در حال خارج شدن از آب نیّت غسل کند که در این صورت , غسل او صحیح و روزه باطل است .(13)
1 هرگاه روزه دار عمداً قى کند, هر چند به سبب بیمارى باشد, روزه اش باطل مى شود(14).
2- اگر روزه دار بى اختیار قى کند, روزه اش باطل نمى شود.(15)
اِسْتِمناء1 اگر روزه دار <استمنا> کند; یعنى با خود کارى کند که مَنى از او بیرون آید, روزه اش باطل مى شود.(16)
2- اگر بى اختیار مَنى از او بیرون آید; مثلاً در خواب جنب شود, روزه اش باطل نیست .(17)
باقى ماندن بر جنابت تا اذان صبح اگر شخص جنب , تا اذان صبح غسل نکند و یا اگر وظیفهء او تیمم است , تیمم نکند, در برخى موارد روزه اش باطل -مى شود; اینک برخى از مسائل آن را مى آوریم :
1 اگر عمداً تا اذان صبح غسل نکند و یا اگر وظیفه اش تیمم است تیمم نکند:
-- در روزهء ماه رمضان :روزه اش باطل است .
-- در قضاى آن :
-- در بقیهء روزه هاروزه اش صحیح است .(18)
2 اگر جنب در روزهء ماه رمضان غسل یا تیمم را فراموش کند و پس از یک یا چند روز یادش بیاید:باید آن روزه هارا قضا کند.(19)
3 اگر روزه دار, در خواب جنب شود, واجب نیست فوراً غسل کند و روزه اش صحیح است .(20)
4 اگر شخص جنب در شب ماه رمضان مى داند براى غسل , قبل از اذان صبح بیدار نمى شود, نباید بخوابد و اگر7خوابد و بیدار نشود, روزه اش باطل است .(21)
باقى ماندن بر حیض و نفاس 1 اگر زن قبل از اذان صبح از خون پاک شود:الف : عمداً تا اذان غسل نکند, یا اگر وظیفه اش تیمم است تیمم نکند, روزه اش باطل است .ب : براى غسل وقت ندارد: در روزهء رمضان و قضاى آن , باید تیمم کند و روزه اش صحیح است . در روزهء واجب دیگر یا مستحب , گرچه روزه اش بدون تیمم صحیح است , ولى احتیاط مستحب است که تیمم هم بکند.2 اگر نزدیک اذان صبح پاک شود, و براى تیمم یا غسل وقت نداشته باشد, روزه اش صحیح است .3 اگر بعد از اذان بفهمد که قبل از اذان پاک شده روزه اش صحیح است .4 اگر بعد از اذان پاک شود, روزه اش باطل است .5 اگر در روز حیض یا نفاس ببیند, گرچه نزدیک مغرب باشد, روزه اش باطل است .اگر مستحاضه غسلهاى خود را به تفصیلى که در احکام استحاضه گفته شده به جا آورد روزه اش صحیح است .(22)
حکم کلى هیچکدام از مبطلات روزه اگر سهواً انجام شود روزه را باطل نمى کند.
86/6/14
10:26 ص
نخستین کارى که باید در ارتباط با ((ماه مبارک)) انجام گیرد, بدست آوردن نگاه صحیح نسبت به آن مى باشد, نگاهى برگرفته از آنچه که کتاب خدا و پیشوایان راستین الهى به انسان ارایه کرده اند. بدین ترتیب انسان مومن, در آغاز و پیش از انجام هرگونه رفتار و برخورد با این ماه, در تب و تاب به دست آوردن آگاهى از ((چیستى ماه رمضان)) و کسب معرفت لازم درباره مقام, موقعیت و جایگاه آن است.
آن گونه که امام زین العابدین (ع) این آگاهى و معرفت را ملتمسانه از پروردگارش طلب مى کند:
((اللهم صل على محمد وآل محمد والهمنا معرفه فضله واجلال حرمته...))6خدایا بر محمد و آل او درود فرست و شناخت فضیلت ماه رمضان و بزرگداشت حرمتش را به ما الهام فرما.
شناخت ماه رمضان تعیین کننده نحوه برخورد با آن پى بردن به ماهیت و موقعیت ماه مبارک رمضان و آگاهى از چیستى آن, ضمن آنکه خود نعمتى بزرگ و موهبتى سترگ است, راه گشاى کیفیت برخورد و چگونگى رفتار با آن نیز مى باشد. در پرتو شناسایى موقعیت و شناخت جایگاه ماه خدا است که انسان مومن هنگام حلول و تشریف فرمایى آن, مى تواند استقبال شایسته از آن به عمل آورد. در حقیقت با این شناسایى و شناخت, راه چگونگى برخورد با این ماه و نوع رفتار با آن هموار مى گردد. در این باره این گزارش ((انس بن مالک)) شنیدنى است: ((لما حضر شهر رمضان قال النبى (ص): سبحان الله, ماذا تستقبلون وماذا یستقبلکم قالها ثلاث مرات.))7 هنگامى که ماه رمضان فرا مى رسید پیامبر (ص) مى فرمود: منزه است خدا, بنگرید که به استقبال چه مى روید و چه به شما روى مىآورد و این جمله را سه بار تکرار فرمود.
در سایه ى این شناخت و شناسایى است که نقش بى بدیل, تاثیر شگرف و آثار و فواید ارجمند آن, هویدا مى گردد و تلاش و تقلا ى انسان مومن براى شرف یابى به محضر آن, رعایت وظایف و آداب, بهره مندى از برکات و کوشش براى نگهدارى و از دست نرفتن لحظات و ساعت آن را برمى انگیزد. چنانچه در روایت ((ابى مسعود انصارى)) از پیامبر اکرم (ص) مى خوانیم: ((لو یعلم العبد ما فى رمضان لود ان یکون رمضان السنه))8 اگر بنده, از آنچه که در ماه رمضان قرار داده شده آگاهى داشت, با تمام وجود دوست مى داشت که همه ى سال, ماه رمضان باشد.
برخوردارى از درک درست از ماه مبارک رمضان, زمینه و موجبات به دست آوردن مواهب و برکات الهى و هدایا و عطایاى ربانى در این ماه را فراهم مى نماید.
نعمتى بسیار بزرگ و موهبتى بسیار عظیم است که بى تردید هر کس با بهره مندى از آن نیکبختى خود را رقم زده, قله سعادت و ظفرمندى را فتح کرده و مدال پر افتخار رستگارى را نصیب خود مى کند. نعمتى که از شدت گرانقدرى و ارجمندى نمى توان براى آن قیمت و بهایى تعیین کرد. از این رو سزاوار است, کسى که از این نعمت بزرگ بهره مند گردید خداوند را شکر فراوان و سپاس بسیار گوید; ((لو علمتم ما لکم فى شهر رمضان لزدتم الله تعالى ذکره شکرا))9 اگر آنچه را که در ماه رمضان براى شما قرار داد شده مى دانستید فراوان شکر خدا مى گذاشتید.
گفت پیغمبر که نفحت هاى حق اندر این ایام مىآرد سبق گوش و هش دارید این اوقات رادر ربایید این چنین نفحات را پیامبر فرمود, بوهاى خوش الهى, عنایت و رحمت ها و دم مبارک خداوندى در این ایام بیشتر است و پى درپى مىآید. یعنى در تمام اوقات و در همه ساعات نفحات الهى درمى رسد و بر دیگر نفحات سبقت مى گیرد. اى کسانى که نفحات الهى را طالب هستید این اوقات را که نفحه حق به شما مى رسد با گوش هوش, غنیمت شمرید و این ساعات لطیف و شریف را دریابید.
به مدد و توفیق الهى این نوشتار بر آن است که به منظور ارایه نگاه صحیح درباره ((چیستى ماه رمضان)), به بررسى و بیان ویژگیها, اوصاف و اسامى آن در آیات, روایات و ادعیه بپردازد. هرچند با توجه به فراوانى این اوصاف وویژگى ها همه آن ها در این مقاله نمى گنجد و ناگزیر به بیان چند ویژگى اکتفا مى شود.
یکى از اوصاف ماه رمضان که در برخى از روایات و ادعیه بدان تصریح شده است, صفت ((مبارک)) است, اینک تعدادى از آنها را با هم مرور مى کنیم:
قال رسول الله (ص): ((قد جائکم شهر رمضان, شهر مبارک, شهر فرض الله علیکم صیامه...))10 رسول خدا (ص) فرمود: ماه رمضان به سوى شما آمد, ماه مبارک, ماهى که خداوند روزه اش را بر شما واجب کرده است...
عن الامام على (ع) قال: ان رسول الله (ص) خطبنا ذات یوم فقال: ((ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهر الله بالبرکه والرحمه والمغفره...))11 از امام على (ع) روایت شده که فرمود: روزى رسول خدا (ص) چنین فرمود: مردم, ماه خدا همراه با برکت و رحمت و مغفرت به شما روى آورده است...))
عن سلمان الفارسى قال: خطبنا رسول الله (ص) فى آخر یوم شعبان فقال: ((قد اظلکم شهر رمضان شهر مبارک, شهر فیه لیله القدر خیر من الف شهر...))12 در گزارشى از سلمان فارسى آمده است: رسول خدا (ص) در آخرین روز ماه شعبان براى ما سخنرانى کرد و چنین فرمود:
ماه رمضان, ماهى مبارک, ماهى که در آن ماه, شب قدر که از هزار شب برتر است, سایه خود را بر شما گسترده است...
عن رسول الله (ص) انه کان یدعو اول لیله من شهر رمضان: ((الحمد الله الذى اکرمنا به ایها الشهر المبارک...))13 از رسول خدا (ص) روایت شده که آن حضرت همیشه در شب اول ماه رمضان این گونه دعا مى خواند: حمد و سپاس خدایى را که ما را به تو اى ماه مبارک کرامت بخشید...
عن الصادق (ع) انه کان یقول فى آخر لیله من شعبان واول لیله من شهر رمضان: ((اللهم ان هذا الشهر المبارک الذى انزلت فیه القرآن وجعلته هدى للناس وبینات من الهدى والفرقان قد حضر...))14 از امام صادق (ع) روایت شده که آن حضرت در آخرین شب ماه شعبان و در نخستین شب ماه رمضان این دعا را مى خواند: بارالها! این ماه مبارک را که در آن قرآن, براى راهنمایى مردم, نشانه هدایت و جداکننده حق و باطل فرو فرستاده شد, فرا رسید...
فراوانى اطلاق عنوان ((مبارک)) بر ماه رمضان در متون دینى موجب شده است که این عنوان جزو مشهورترین اوصاف و عناوین این ماه شناخته گردد.
علماى لغت واژه ((برکت)) را به فزونى و رشد15 همراه با ثبات و دوام معنى کرده اند.
در کتاب لسان العرب به نقل از ابن عباس آمده است: ((معنى برکت فراوانى در هرچیز خیر است)).16 راغب اصفهانى نیز آن را به معناى ثبوت و استقرار خیر الهى در چیزى مى داند, چنانچه برکه ((چیزى شبیه حوض)) به جایى که آب در آن مجتمع و مستقر مى گردد, گفته مى شود.17
اما مبارک, به آنچه که در آن خیر فراوان وجود دارد و از او بروز و صدور مى یابد اطلاق مى گردد. زجاج مى گوید: ((مبارک آن چیزى است که از آن خیر فراوان برآید))18 راغب نیز مى نویسد:)) به آنچه که خیر و فایده الهى در آن ثبوت و استقرار داشته باشد مبارک گفته مى شود)).19
بنابراین, آنچه که در آن خیر فراوان و نفع و فایده بسیار, ثبات و قرار داشته و از آن صادر گردد, مبارک نامیده مى شود. بدین ترتیب عنوان ((با برکت)) و ((مبارک)) در آیات قرآن کریم ودر این موارد بکار رفته است:
1) ذات اقدس الهى که خیر محض و برکت ناب است; ((تباره الله رب العالمین)) (اعراف54/), ((فتباره الله احسن الخالقین)) (مومنون/ 14), ((تباره الذى نزل الفرقان على عبده...!)) (فرقان/ 1).
2) قرآن کریم; ((وهذا کتاب انزلناه مبارک)) (انعام/ 92), ((وهذا کتاب انزلنا مبارک فاتبعوه...))
(انعام/ 155), ((کتاب انزلناه الیه مبارک لیدبروا آیاته...)) (ص / 29)
3) خانه خدا (کعبه); ((ان اول بیت وضع للناس للذى ببکه مبارکا وهدى للعالمین)).20
4) مسجد الاقصى; ((.. الى المسجد الاقصى الذى بارکنا حوله...))21
5) شب قدر; ((انا انزلناه فى لیله مبارکه...))22
6) پیامبران الهى; ((وجعلنى مبارکا اینما کنت...))23, ((وبارکنا علیه وعلى اسحاق...))24
7) باران; ((ونزلنا من السما ما مبارکا...))25
راز مبارکى ماه رمضان
بى تردید مبارکى و نامبارکى و سودمندى و زیان بارى هرچیزى که به انسان منتسب مى شود, با حیات آدمى و ابعاد وجودى او رابطه اى تنگاتنگ و گسست ناپذیر داشته و با مصالح و مفاسد حیات و جنبه هاى مختلف وجود او ارتباط کامل دارد. به همین علت, براى پى بردن به ((مبارکى)) ماه رمضان و برکت زایى آن براى انسان, توجه و تامل در نکات زیر ضرورى است:
1ـ حقیقت حیات و گوهر وجود انسان روشن است که آدمى علاوه بر جنبه هاى مادى و زندگى حیوانى از جنبه هاى معنوى و زندگى انسانى نیز برخوردار است این جنبه معنوى و انسانى در پرتو اعطاى وجودى برتر به او بخشیده شده است.
((.. ثم انشاناه خلقا آخر فتباره الله احسن الخالقین))26 ((فاذا سویته ونفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین))27 این وجود برتر و حقیقت فراتر که اساس هستى و گوهر حیات انسان را تشکیل مى دهد همان روح آدمى و جان انسانى است که دیگر موجودات از آن بهره اى ندارند; غیر این جانى که در گاو و خر استآدمى را عقل و جانى دیگر است در صورت نبود این گوهر ارجمند, آدمى ازحیات انسانى تهى شده و در ردیف دیگر حیوانات قرار خواهد گرفت.
2ـ نیازمندیها و موجبات حیات انسانى همان گونه که براى حیات حیوانى و جنبه مادى انسان نیازمندىها و خواسته هایى متناسب با آن وجود دارد و در صورت تامین نشدن و پاسخ ندادن به آنها حفظ و بقاى آن ناممکن است, براى حیات انسانى و معنوى نیز نیازها و تمایلاتى وجود دارد که حفظ و بقاى آن تنها در پرتو تامین و برآورده کردن آنها امکان پذیر خواهد بود.
پیداست که نیازمندىها و خواسته هاى این دو جنبه ى وجود و دو بعد حیات انسانى متناسب با تفاوت و اختلاف آنها متفاوت و مختلف خواهد بود; تغذیه, رشد, بالندگى و نشاط بعد حیوانى و جنبه مادى انسان, به امور مادى و تامین خواسته هاى حیوانى وابسته است و از امور مورد نیاز بعد انسانى بیگانه و بى خبر مى باشد; او نداند جز که اصطبل و علف از سعادت غافل است و از شرف اما براى تغذیه, فربهى, شادابى و پرورش بعد انسانى و جنبه معنوى و روحى انسان موجبات و نیازمندىهاى دیگرى وجود دارد و این گونه نیست که با به دست آوردن عوامل و زمینه هاى شادابى, فربهى و آسایش تنى, زمینه تنومندى, رشد, نشاط و آرامش جان نیز فراهم گردد.
3ـ هدف و نقش ماه رمضان بنابراین, براى پرورش و رشد و بالندگى جان و تامین خواسته هاى آن باید به سراغ امورى غیر از عوامل تامین کننده نیازهاى تن شتافت. هدف اساسى و نتیجه نهایى و دستاورد اصلى ((روزه)) که برجسته ترین, وظایف مسلمان در ماه مبارک رمضان است, تقوا مى باشد.
((یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون))28 اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده; آن گونه که بر آنها که پیش از شما بودند نوشته شد, تا پرهیزکار باشید.
تقوا که همان نگهدارى, کنترل و مهار تمایلات حیوانى و خواسته هاى نفسانى است, یک امر واقعى و عینى مى باشد که در سایه ى روزه و روزه دارى
86/6/14
10:23 ص
رمضان اسمى از اسماء الهى مىباشد و نبایستبه تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مىدهیم.
هشام بن سالم نقل روایت مىنماید و مىگوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.
فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیىء و یذهب الزائل و لکن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عیدا و کقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل. (1)
امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامى از اسماء الله است که نمىرود و نمىآید که شىء زائل و نابود شدنى مىرود و مىآید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مىباشد، و ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایتشده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان» (2) شما به راستى نمىدانید که رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است).
رمضان از مصدر «رمض» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژهاى براستى از دقت نظر و لطافتخاصى برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مىباشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.
و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشى که پیوسته مىگدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنهتر مى گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمىکند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات خود وا مىدارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار مىگیرد و مىگوید:
آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید
اما از سوى دیگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیر است، و قانع کننده.
پیام رسان
منتظران چشم به راه آمدنش هر لحظه زمین قلبهایشان را با یادش آب و جارو می کنند و دیده ی خویش را به سمت خانه ی دوست تنگ تر می نمایند. شاید زیباترین لحظه ی تاریخ را با قاب دیدگانشان به تصویر در آورند. این همان چیزی است که هر جمعه در دعای ندبه از تارهای وجودشان به مولای خویش عرضه می دارند: متی ترانا و نراک